1. The city centre suffered some disruption due to a bomb scare.
[ترجمه گوگل]مرکز شهر به دلیل ترس از بمب دچار اختلال شد
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر به دلیل ترس از انفجار بمب، دچار اختلال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر به دلیل ترس از انفجار بمب، دچار اختلال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Strikes are causing severe disruption to all train services.
[ترجمه گوگل]اعتصابات باعث اختلال شدید در کلیه خدمات قطار شده است
[ترجمه ترگمان]حملات باعث اخلال در تمام خدمات آموزش و پرورش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حملات باعث اخلال در تمام خدمات آموزش و پرورش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The bombing campaign caused massive disruption to industry.
[ترجمه گوگل]کارزار بمباران باعث اختلال عظیم در صنعت شد
[ترجمه ترگمان]این کمپین بمب گذاری باعث اخلال در صنعت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کمپین بمب گذاری باعث اخلال در صنعت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The strike is expected to cause delays and disruption to flights from Britain.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود این اعتصاب باعث تاخیر و اختلال در پروازها از بریتانیا شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این اعتصاب موجب تاخیر و اخلال در پروازه ای انگلستان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این اعتصاب موجب تاخیر و اخلال در پروازه ای انگلستان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Complete disruption of lysosomes also occurs, but to a lesser extent resulting in less marked release of enzyme into the supernatant.
[ترجمه گوگل]اختلال کامل لیزوزوم ها نیز رخ می دهد، اما به میزان کمتری منجر به آزاد شدن کمتر آنزیم در مایع رویی می شود
[ترجمه ترگمان]اختلال کامل of نیز رخ می دهد، اما به میزان کم تر منجر به انتشار کم تر آنزیم در مواد رویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اختلال کامل of نیز رخ می دهد، اما به میزان کم تر منجر به انتشار کم تر آنزیم در مواد رویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The severe disruption to the samian industry in Central Gaul caused an immediate diminution in high grade pottery production.
[ترجمه گوگل]اختلال شدید در صنعت سامیان در گال مرکزی باعث کاهش فوری تولید سفال با درجه بالا شد
[ترجمه ترگمان]اختلال شدید صنعت samian در منطقه آسیای مرکزی باعث کاهش ناگهانی در تولید سفال با درجه بالا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اختلال شدید صنعت samian در منطقه آسیای مرکزی باعث کاهش ناگهانی در تولید سفال با درجه بالا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Passengers faced intolerable delays and disruption due to the bad weather conditions.
[ترجمه گوگل]مسافران به دلیل شرایط بد جوی با تاخیر و اختلال غیرقابل تحمل مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]مسافران به دلیل شرایط بد آب و هوایی با تاخیر و تاخیر تحمل ناپذیری مواجه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسافران به دلیل شرایط بد آب و هوایی با تاخیر و تاخیر تحمل ناپذیری مواجه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The greatest burdens of the war - destruction, disruption of life and economic deprivation - have fallen on the rural population.
[ترجمه گوگل]بزرگترین بار جنگ - ویرانی، اختلال در زندگی و محرومیت اقتصادی - بر دوش روستاییان افتاده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین بار جنگ - نابودی، اخلال در زندگی و محرومیت اقتصادی - در جمعیت روستایی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین بار جنگ - نابودی، اخلال در زندگی و محرومیت اقتصادی - در جمعیت روستایی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These could easily lead to the disruption of overseas markets and sources of raw materials.
[ترجمه گوگل]اینها به راحتی می تواند منجر به اختلال در بازارهای خارج از کشور و منابع مواد خام شود
[ترجمه ترگمان]این امر به راحتی می تواند منجر به اختلال در بازارها و منابع مواد خام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر به راحتی می تواند منجر به اختلال در بازارها و منابع مواد خام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It merely registers the disruption of its outer membrane that such entry causes.
[ترجمه گوگل]این صرفاً اختلال غشای خارجی خود را که چنین ورود ایجاد می کند، ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]آن صرفا شکستن غشا بیرونی اش را ثبت می کند که چنین دلایل ورود را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن صرفا شکستن غشا بیرونی اش را ثبت می کند که چنین دلایل ورود را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. River organisms' ability to survive the disruption of floods was never evolved to withstand this kind of onslaught.
[ترجمه گوگل]توانایی موجودات رودخانه برای زنده ماندن از اختلال سیل هرگز تکامل نیافته است تا در برابر این نوع هجوم مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]توانایی موجودات زنده در زنده ماندن در طول سیل هرگز برای مقاومت در برابر این نوع حمله رشد نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانایی موجودات زنده در زنده ماندن در طول سیل هرگز برای مقاومت در برابر این نوع حمله رشد نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The winter's rail disruption, floods and snow added to retailers' woes as shoppers stayed at home.
[ترجمه گوگل]اختلال در راه آهن زمستانی، سیل و برف بر مشکلات خرده فروشان افزود زیرا خریداران در خانه ماندند
[ترجمه ترگمان]شکستن راه آهن، سیل و برف به retailers که فروشندگان در خانه می ماندند اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکستن راه آهن، سیل و برف به retailers که فروشندگان در خانه می ماندند اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Therefore, to have meaning, the disruption must share at least one dimension with both the structure and the observer.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای معنی دار شدن، اختلال باید حداقل در یک بعد هم با ساختار و هم با ناظر مشترک باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای داشتن معنا، اختلال باید حداقل یک بعد با ساختار و هم ناظر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای داشتن معنا، اختلال باید حداقل یک بعد با ساختار و هم ناظر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was estimated that the disruption cost retailers around £5m in lost sales.
[ترجمه گوگل]تخمین زده شد که این اختلال برای خرده فروشان حدود 5 میلیون پوند در فروش از دست داده است
[ترجمه ترگمان]تخمین زده شد که اختلال در فروش خرده فروشان در حدود ۵ میلیون پوند از دست رفته را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخمین زده شد که اختلال در فروش خرده فروشان در حدود ۵ میلیون پوند از دست رفته را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Disruption was minimal with the backing plant up and running again in time for the factory re-opening.
[ترجمه گوگل]با راه اندازی مجدد کارخانه پشتیبان و به موقع بازگشایی مجدد کارخانه، اختلال به حداقل رسید
[ترجمه ترگمان]قطع رابطه با پشتیبانی کارخانه در زمان بازگشایی مجدد کارخانه بسیار کم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قطع رابطه با پشتیبانی کارخانه در زمان بازگشایی مجدد کارخانه بسیار کم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید