disrepair

/ˌdɪsrəˈper//ˌdɪsrɪˈpeə/

معنی: خرابی، احتیاج به تعمیر، نیازمند تعمیر، پاره پارگی
معانی دیگر: رو به خرابی بودن، درب و داغانی، مخروبگی

جمله های نمونه

1. in disrepair
نیازمند به تعمیر،خراب

2. to fall into disrepair
دستخوش خرابی (به خاطر عدم تعمیر) شدن

3. some of the ancient buildings are in a sad state of disrepair
برخی از بناهای قدیمی به طور اسفباری به تعمیر نیاز دارند.

4. The building was in a state of disrepair.
[ترجمه سیروس مرادی فارسانی] ساختمان نیازمند تعمیر بود.
|
[ترجمه Mehdi Shiranii] اون ساختمان در حال فرسایش بود
|
[ترجمه هومن] این ساختمان در حالت نیازمند تعمیر قرار داشت
|
[ترجمه گوگل]ساختمان در وضعیت خرابی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]ساختمان خراب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The building had fallen into disrepair.
[ترجمه Mehdi shirany] اون ساختمان به فرسایش افتاده بود.
|
[ترجمه گوگل]ساختمان خراب شده بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان فرسوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The house fell into disrepair until a restoration fund was set up .
[ترجمه گوگل]خانه خراب شد تا اینکه یک صندوق مرمت ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]این خانه تعمیر شد تا زمانی که صندوق بازسازی راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old building was in a general state ofdecay/disrepair.
[ترجمه گوگل]ساختمان قدیمی در یک وضعیت عمومی پوسیدگی / فرسودگی بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان قدیمی در حالت کلی خراب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much of the old building was still in disrepair.
[ترجمه گوگل]بخش اعظم ساختمان قدیمی هنوز خراب بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر ساختمان قدیمی هنوز تعمیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The station quickly fell into disrepair after it was closed.
[ترجمه Mehdi Shirani] این ایستگاه بعد ازاینکه بسته شد به سرعت به فرسایش افتاد
|
[ترجمه گوگل]این ایستگاه پس از بسته شدن به سرعت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]پس از بسته شدن آن، این ایستگاه به سرعت خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The castle is in a state of disrepair .
[ترجمه گوگل]قلعه در وضعیت خرابی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]قلعه در حالت خرابی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The house had fallen into disrepair.
[ترجمه Mehdy] این خانه به خرج افتاده بود
|
[ترجمه گوگل]خانه خراب شده بود
[ترجمه ترگمان]خانه مجبور به تعمیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it fell into disrepair earlier this century when the water dried up.
[ترجمه گوگل]اما در اوایل این قرن با خشک شدن آب از بین رفت
[ترجمه ترگمان]اما در اوایل این قرن، زمانی که آب خشک شده، خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Much of the old building was still in disrepair when the brothers were incarcerated.
[ترجمه گوگل]زمانی که برادران در زندان بودند، بسیاری از ساختمان قدیمی هنوز خراب بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر ساختمان قدیمی وقتی که برادران زندانی شدند هنوز تعمیر نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Half of its vehicles were in disrepair without replacement parts.
[ترجمه گوگل]نیمی از وسایل نقلیه آن بدون قطعات تعویضی خراب بودند
[ترجمه ترگمان]نیمی از وسایل نقلیه آن بدون تعویض قطعات تعویض شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرابی (اسم)
decay, ruin, failure, damage, desolation, wreck, destruction, devastation, havoc, demolition, ruination, dilapidation, disrepair, eversion, wrack

احتیاج به تعمیر (اسم)
disrepair

نیازمند تعمیر (اسم)
disrepair

پاره پارگی (اسم)
disrepair, scrappiness

انگلیسی به انگلیسی

• bad condition, condition of needing repair
if something is in disrepair, it is broken or has not been looked after properly; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

Disrepair refers to a state of neglect or deterioration, often in relation to a physical object or structure. It can also be used to describe a situation or relationship that is falling apart.
حالت بی توجهی یا تخریب، اغلب در رابطه با یک شی یا ساختار فیزیکی.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند برای توصیف موقعیت یا رابطه ای که در حال فروپاشی است استفاده شود.
مثال؛
The old house has fallen into disrepair after years of neglect.
In a discussion about a neglected park, someone might say, “The playground equipment is in a state of disrepair. ”
A person might describe a failing business by saying, “The company is in disrepair and needs a major overhaul. ”

the bridges in disrepair
پل های خراب، پل هایی که نیازمند تعمیر هستند، پل های درب داغون
تعمیر لازم

بپرس