1. disputes between the people and the nobles
مشاجرات عوام و اشراف
2. border disputes envenomed the relations between the two countries
مناقشات مرزی روابط میان دو کشور را زهرآلود می کرد.
3. boundary disputes propelled the two countries toward war
اختلافات مرزی،دو کشور را به جنگ سوق می داد.
4. a flare-up of disputes among workers and the management
بروز ناگهانی اختلاف نظر بین کارگران و کارفرمایان
5. i listened to their disputes and tried to interpose on behalf of the old man
به مشاجره های آنها گوش دادم و سعی کردم از سوی پیرمرد وساطت کنم.
6. let us solve our disputes in a peaceful fashion
بیایید تا اختلافات خود را به روش مسالمت آمیزی حل کنیم.
7. the occurrence of long disputes
وقوع مشاجرات طولانی
8. a dispassionate observer of the recent disputes
یک ناظر بی غرض مباحثات اخیر