disputed

/ˌdɪˈspjuːt//dɪˈspjuːt/

ستیزه، چونوچرا، مشاجره، نزاع، جدال کردن، مباحثه کردن، انکارکردن

جمله های نمونه

1. the very truth of his statements is disputed by a number of people
شماری از مردم درستی اظهارات او را مورد تردید قرار داده اند.

2. The members of the town coucil disputed for hours about whether to build a new museum.
[ترجمه گوگل]اعضای شورای شهر ساعت ها در مورد ساخت موزه جدید با هم اختلاف داشتند
[ترجمه ترگمان]اعضای این شهر ساعت ها در مورد ساخت یک موزه جدید بحث کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We disputed with each other on various issues.
[ترجمه گوگل]سر مسائل مختلف با هم دعوا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد مسائل مختلف با هم اختلاف داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your bravery has never been disputed.
[ترجمه گوگل]شجاعت شما هرگز مورد مناقشه قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان] شجاعت تو هیچوقت مورد بحث نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I disputed with him about it.
[ترجمه گوگل]در این مورد با او دعوا کردم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد با او بحث کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We disputed what to do.
[ترجمه گوگل]بحث کردیم که چیکار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد آنچه که باید انجام دهیم، بحث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He toured some of the disputed territories now under UN control.
[ترجمه گوگل]او از برخی از مناطق مورد مناقشه که اکنون تحت کنترل سازمان ملل است بازدید کرد
[ترجمه ترگمان]او اکنون در حال بازدید از برخی مناطق مورد مناقشه تحت کنترل سازمان ملل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some economists disputed whether consumer spending is as strong as the figures suggest.
[ترجمه گوگل]برخی از اقتصاددانان در مورد اینکه آیا هزینه های مصرف کننده به همان اندازه که ارقام نشان می دهد قوی است یا خیر، اختلاف نظر داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی از اقتصاددانان بحث می کنند که آیا خرج مصرف کنندگان به همان اندازه که ارقام پیشنهاد می کنند قوی است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The issue was hotly disputed in the committee.
[ترجمه گوگل]این موضوع به شدت در کمیته مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این موضوع به شدت در این کمیته مورد مناقشه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They disputed about the land for the economic and technological development zone.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد زمین منطقه توسعه اقتصادی و فناوری اختلاف داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد زمین برای منطقه توسعه اقتصادی و فن آوری بحث کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lawyer disputed the truth of the witness's statement.
[ترجمه گوگل]وکیل صحت اظهارات شاهد را مورد مناقشه قرار داد
[ترجمه ترگمان]وکیل حقیقت بیانیه شهادت را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nobody disputed that Davey was clever.
[ترجمه گوگل]هیچ کس باهوش بودن دیوی را مناقشه نکرد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس مخالفت نمی کرد که دیوی باهوش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ownership of the land is disputed.
[ترجمه گوگل]مالکیت زمین مورد اختلاف است
[ترجمه ترگمان]مالکیت زمین مورد مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The land near the border is disputed ground.
[ترجمه گوگل]زمین نزدیک مرز محل مناقشه است
[ترجمه ترگمان]زمین نزدیک مرز مورد اختلاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What happened next is hotly disputed .
[ترجمه گوگل]آنچه بعد اتفاق افتاد به شدت مورد مناقشه است
[ترجمه ترگمان]چیزی که بعد از این اتفاق افتاد is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• controversial, under debate, challenged

پیشنهاد کاربران

بپرس