1. words that were full of disputable statements
سخنانی که پر از مطالب بحث انگیز بود
2. He made some very disputable claims about his record.
[ترجمه امیرعلی محرابی] او ادعا های بحث برانگیزی درمورد سابقه اش مطرح کرد .|
[ترجمه گوگل]او ادعاهای بسیار بحث برانگیزی درباره کارنامه خود داشت[ترجمه ترگمان]او ادعاهای disputable در مورد سابقه او مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He earned this disputable title by his thoughtful approach to critical issues and the undeniable distinction of his critical practice.
[ترجمه گوگل]او این عنوان بحث برانگیز را با رویکرد متفکرانه اش به مسائل انتقادی و تمایز انکارناپذیر عملکرد انتقادی خود به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او این عنوان disputable را با رویکرد متفکرانه به مسائل حساس و تمایز غیرقابل انکار روش انتقادی خود به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او این عنوان disputable را با رویکرد متفکرانه به مسائل حساس و تمایز غیرقابل انکار روش انتقادی خود به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The referee's decision was disputable.
[ترجمه امیرعلی محرابی] تصمیم داور بحث برانگیز بود !|
[ترجمه گوگل]تصمیم داور قابل بحث بود[ترجمه ترگمان]تصمیم داور بی طرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is a speech full of disputable statements.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی پر از اظهارات بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی پر از اظهارات disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی پر از اظهارات disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Resale price maintenance is a disputable conduct which is neither as clearly anti-competition as the horizontal fixed price nor as good as vertical none price restraint for the competitors.
[ترجمه گوگل]حفظ قیمت فروش مجدد یک رفتار بحث برانگیز است که نه به وضوح به اندازه قیمت ثابت افقی ضد رقابت است و نه به خوبی محدودیت قیمت عمودی برای رقبا است
[ترجمه ترگمان]حفظ قیمت Resale یک رفتار disputable است که نه به عنوان قیمت ثابت افقی و نه به اندازه عمودی که هیچ محدودیت قیمت برای رقبا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حفظ قیمت Resale یک رفتار disputable است که نه به عنوان قیمت ثابت افقی و نه به اندازه عمودی که هیچ محدودیت قیمت برای رقبا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is, of course, disputable. There is a kind of a vogue recurrently in the history of fiction for a kind of miraculous sense that this is just exactly the way things are.
[ترجمه گوگل]این البته جای بحث دارد به طور مکرر در تاریخ ادبیات داستانی یک نوع احساس معجزه آسا وجود دارد که دقیقاً همه چیز همین است
[ترجمه ترگمان]البته که این طور است در تاریخ ادبیات داستانی برای یک حس اعجاز انگیز وجود دارد که این دقیقا همان روشی است که همه چیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته که این طور است در تاریخ ادبیات داستانی برای یک حس اعجاز انگیز وجود دارد که این دقیقا همان روشی است که همه چیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If they were not, the issue was disputable.
[ترجمه گوگل]اگر نبودند موضوع قابل بحث بود
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کار را نمی کردند، این مساله disputable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کار را نمی کردند، این مساله disputable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's disputaBle whether he should Be accepted into our cluB or not.
[ترجمه گوگل]این که آیا او باید در باشگاه ما پذیرفته شود یا خیر قابل بحث است
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که او باید در club پذیرفته شود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که او باید در club پذیرفته شود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The origin of city - states is disputable.
[ترجمه گوگل]منشا شهر - ایالت ها مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]منشا این شهرستان شهر disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منشا این شهرستان شهر disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Translation equivalence, as a disputable issue, has been discussed for over 2000 years in translation studies.
[ترجمه گوگل]معادل سازی ترجمه، به عنوان یک موضوع بحث برانگیز، بیش از 2000 سال است که در مطالعات ترجمه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تعادل ترجمه به عنوان یک مساله disputable برای بیش از ۲۰۰۰ سال در مطالعات ترجمه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعادل ترجمه به عنوان یک مساله disputable برای بیش از ۲۰۰۰ سال در مطالعات ترجمه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Philosophy limits the disputable sphere of natural science.
[ترجمه گوگل]فلسفه حوزه بحث برانگیز علوم طبیعی را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]فلسفه حوزه disputable علم طبیعی را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فلسفه حوزه disputable علم طبیعی را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I do not therefore baffle the reader with disputable statistics.
[ترجمه گوگل]بنابراین من خواننده را با آمارهای بحث برانگیز گیج نمی کنم
[ترجمه ترگمان]بنابراین خواننده را با آمار disputable baffle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین خواننده را با آمار disputable baffle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's claimed that they produce the best athletes in the world but I think that's disputable.
[ترجمه گوگل]ادعا می شود که آنها بهترین ورزشکاران جهان را تولید می کنند، اما من فکر می کنم این موضوع قابل بحث است
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که بهترین ورزش کاران جهان را تولید می کنند، اما من فکر می کنم آن disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که بهترین ورزش کاران جهان را تولید می کنند، اما من فکر می کنم آن disputable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید