1. to prove or disprove a hypothesis
فرضیه ای را اثبات یا رد کردن
2. I defy anyone to disprove the defendant's statements.
[ترجمه گوگل]من با هر کسی مخالفت می کنم تا اظهارات متهم را رد کنم
[ترجمه ترگمان]من به هیچ کس اجازه نمی دهم که اظهارات متهم را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به هیچ کس اجازه نمی دهم که اظهارات متهم را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It took over two months to disprove the allegation.
[ترجمه گوگل]بیش از دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود
[ترجمه ترگمان]دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو ماه طول کشید تا این ادعا رد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Statistics disprove the myth that women are worse drivers than men.
[ترجمه گوگل]آمارها این افسانه را که زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان هستند را رد می کند
[ترجمه ترگمان]آمار این افسانه را رد می کند که زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آمار این افسانه را رد می کند که زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The statistics to prove or disprove his hypothesis will take years to collect.
[ترجمه گوگل]جمع آوری آمار برای اثبات یا رد فرضیه او سال ها طول می کشد
[ترجمه ترگمان]آمار اثبات یا رد کردن فرضیه او سال ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آمار اثبات یا رد کردن فرضیه او سال ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Evidence can thereby be admitted to prove or disprove the existence of the element which has been deemed jurisdictional.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب می توان برای اثبات یا رد وجود عنصری که صلاحیت تلقی شده است، شواهدی را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]شواهد را می توان به اثبات یا رد وجود عنصری که jurisdictional فرض شده است، تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شواهد را می توان به اثبات یا رد وجود عنصری که jurisdictional فرض شده است، تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In fact, it tends to disprove the biological argument.
[ترجمه گوگل]در واقع، به رد استدلال بیولوژیکی تمایل دارد
[ترجمه ترگمان]در واقع، این تمایل به رد استدلال بیولوژیکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع، این تمایل به رد استدلال بیولوژیکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is impossible to prove or disprove McIntosh's assertion.
[ترجمه گوگل]اثبات یا رد ادعای مک اینتاش غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]اثبات یا رد ادعای مکینتاش ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اثبات یا رد ادعای مکینتاش ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In order to confirm or disprove the phenomena, certain criteria have to be decided in order for the theory to have any value.
[ترجمه گوگل]برای تأیید یا رد پدیده ها، باید معیارهای خاصی تعیین شود تا نظریه ارزشی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به منظور تایید یا رد این پدیده، معیارهای خاصی باید برای این نظریه انتخاب شوند تا هر ارزشی را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور تایید یا رد این پدیده، معیارهای خاصی باید برای این نظریه انتخاب شوند تا هر ارزشی را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Do not agree? Then please first disprove my above proof published in 1992!
[ترجمه گوگل]موافق نیستم؟ سپس لطفاً ابتدا مدرک فوق را که در سال 1992 منتشر شده است، رد کنید!
[ترجمه ترگمان]موافق نیستید؟ پس لطفا ابتدا مدرک فوق را که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد رد کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موافق نیستید؟ پس لطفا ابتدا مدرک فوق را که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد رد کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If there was ever a product to disprove the axiom "If you build it, they will come, " it's the Segway.
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال محصولی وجود داشته باشد که اصل موضوع "اگر آن را بسازید، آنها خواهند آمد" را رد کند، این سگوی است
[ترجمه ترگمان]اگر یک محصول وجود داشته باشد که این اصل را رد کند \"اگر آن را بسازید، آن ها خواهند آمد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر یک محصول وجود داشته باشد که این اصل را رد کند \"اگر آن را بسازید، آن ها خواهند آمد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their statement incorrect we disprove as follow.
[ترجمه گوگل]اظهارات آنها نادرست است ما به شرح زیر رد می کنیم
[ترجمه ترگمان]اظهارات آن ها نادرست است، ما رد آن را رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اظهارات آن ها نادرست است، ما رد آن را رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Various experiments have failed to disprove the theory.
[ترجمه گوگل]آزمایش های مختلف در رد این نظریه شکست خورده اند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها مختلفی نتوانسته اند تئوری را رد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها مختلفی نتوانسته اند تئوری را رد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Agnosticism holds that you can neither prove nor disprove God's existence.
[ترجمه گوگل]اگنوستیک معتقد است که شما نه می توانید وجود خدا را اثبات کنید و نه رد کنید
[ترجمه ترگمان]agnosticism نگه می دارد که تو نمی توانی وجود خدا را ثابت کنی و نه ثابت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]agnosticism نگه می دارد که تو نمی توانی وجود خدا را ثابت کنی و نه ثابت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید