displeasing


رنجاننده، برخورنده، بداینده

جمله های نمونه

1. He is much displeased with you.
[ترجمه گوگل]او خیلی از شما ناراضی است
[ترجمه ترگمان]از شما ناراضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I wouldn't want to do anything to displease him.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم کاری انجام دهم که او را ناراضی کند
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم هیچ کاری بکنم که او را ناراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was displeased about the whole affair.
[ترجمه گوگل]او از کل ماجرا ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از این امر ناخشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They feared that he would revile them if they displeased him.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسیدند که اگر او را ناراضی کنند، آنها را دشنام دهد
[ترجمه ترگمان]می ترسیدند که ناسزا بگوید و ناسزا بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was displeased at her daughter's behaviour.
[ترجمه گوگل]او از رفتار دخترش ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از رفتار دخترش ناخشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He'd do anything rather than displease his parents.
[ترجمه گوگل]او به جای نارضایتی والدینش هر کاری انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او کاری جز از دست دادن پدر و مادرش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No sooner had I uttered the words than I could have kicked myself, for I knew they would displease him.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه کلمات را به زبان نیاوردم، می توانستم به خودم لگد بزنم، زیرا می دانستم که آنها او را ناراضی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]همین که این کلمات را از دهان من بیرون آورد، چون می دانستم که از او ناراضی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The old lady was displeased with the children's naughty behaviour.
[ترجمه گوگل]پیرزن از رفتار شیطنت آمیز بچه ها ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن از رفتار زشت بچه ها ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many voters are displeased with the government's policies.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان از سیاست های دولت ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان از سیاست های دولت ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Modern music can at first seem displeasing to the ear.
[ترجمه گوگل]موسیقی مدرن در ابتدا ممکن است برای گوش ناخوشایند به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]موسیقی مدرن می تواند در ابتدا ناخوشایند به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are you displeased with my work?
[ترجمه گوگل]آیا از کار من ناراضی هستید؟
[ترجمه ترگمان]از کار من ناراضی هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her reply displeased her father.
[ترجمه گوگل]پاسخ او باعث نارضایتی پدرش شد
[ترجمه ترگمان]جواب او پدرش را ناخشنود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not wishing to displease her, he avoided answering the question.
[ترجمه گوگل]او که نمی خواست او را ناراضی کند، از پاسخ دادن به این سؤال اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]از جواب دادن به سوال طفره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Father was displeased with Tom's work.
[ترجمه گوگل]پدر از کار تام ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]پدر از کار تام ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He looked extremely displeased.
[ترجمه گوگل]او به شدت ناراضی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• annoying; dissatisfying

پیشنهاد کاربران

به معنای adverse یعنی مخالف و ناسازگار هم آمده
ناخوشایند. ناپسند. آزارنده
مثال:
It was so displeasing.
آن خیلی ناخوشایند و آزارنده بود.
ناخوشایند
to cause someone to be annoyed or unhappy

بپرس