displeased

/ˌdɪˈspliːzd//dɪsˈpliːzd/

ناراضی، ناخوشنود، رنجیده، دلگیر

جمله های نمونه

1. i am displeased with my job
از شغلم خوشم نمی آید.

2. his behavior has displeased everyone
رفتار او همه را ناخشنود کرده است.

3. He is much displeased with you.
[ترجمه گوگل]او خیلی از شما ناراضی است
[ترجمه ترگمان]از شما ناراضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was displeased about the whole affair.
[ترجمه گوگل]او از کل ماجرا ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از این امر ناخشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was displeased at her daughter's behaviour.
[ترجمه گوگل]او از رفتار دخترش ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از رفتار دخترش ناخشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was displeased by his conduct.
[ترجمه گوگل]او از رفتار او ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش از رفتارش ناخشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old lady was displeased with the children's naughty behaviour.
[ترجمه گوگل]پیرزن از رفتار شیطنت آمیز بچه ها ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن از رفتار زشت بچه ها ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her reply displeased her father.
[ترجمه گوگل]پاسخ او باعث نارضایتی پدرش شد
[ترجمه ترگمان]جواب او پدرش را ناخشنود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tone of the letter displeased her.
[ترجمه گوگل]لحن نامه او را ناراضی کرد
[ترجمه ترگمان]لحن نامه او را ناخشنود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were displeased with her haughty airs.
[ترجمه گوگل]آنها از هوای مغرور او ناراضی بودند
[ترجمه ترگمان]از قیافه مغرور و مغرور او ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was rather displeased with his friends .
[ترجمه گوگل]او نسبتاً از دوستانش ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از دوستان خود ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Father was displeased with Tom's work.
[ترجمه گوگل]پدر از کار تام ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]پدر از کار تام ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Businessmen are displeased with erratic economic policy-making.
[ترجمه گوگل]بازرگانان از سیاست گذاری اقتصادی نامنظم ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]تجار از سیاست های اقتصادی نامنظم ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He looked extremely displeased.
[ترجمه ali] او با نهایت ناخشنودی نگاه میکرد
|
[ترجمه گوگل]او به شدت ناراضی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her insolence greatly displeased the judge.
[ترجمه گوگل]وقاحت او قاضی را به شدت ناراضی کرد
[ترجمه ترگمان]این گستاخی نسبت به قاضی بسیار ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• annoyed; dissatisfied
if you are displeased, you are annoyed or rather angry about something that has happened; a formal word.
if you are displeased with someone, you are rather angry with them because of something that they have done; a formal word.
see also displease.

پیشنهاد کاربران

۱. رنجیده. دلگیر. دلخور. مکدر ۲. ناراضی. ناخشنود ۳. عصبانی. خشمگین
مثال:
Your Lord has neither forsaken you nor is He displeased with you.
پروردگارت نه تو را رها کرده و نه از تو ناراضی و ناخشنود است.
�مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَی�
دلخور، رنجیده خاطر، ناراحت
ناخرسند

بپرس