dispiritedly


باافسردگی، بدلسردی

جمله های نمونه

1. Even more dispiritedly, the old remedies to these ills no longer inspire confidence.
[ترجمه گوگل]حتی ناامیدتر از آن، درمان های قدیمی برای این بیماری ها دیگر اعتماد به نفس را القا نمی کنند
[ترجمه ترگمان]حتی more، روش های قدیمی برای این بیماری ها دیگر اعتماد به نفس را القا نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She gazed dispiritedly at her own reflection in the mirror, seeing the dark shadows beneath her eyes.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی به انعکاس خودش در آینه خیره شد و سایه های تاریک زیر چشمانش را دید
[ترجمه ترگمان]با ناامیدی به بازتاب خودش در آینه نگاه کرد و سایه های تیره زیر چشمانش را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She gazed dispiritedly into the mirror, and the face looking back was like that of a stranger, pale and hollow-eyed.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی به آینه خیره شد و چهره ای که به عقب نگاه می کرد شبیه یک غریبه بود، رنگ پریده و چشمان توخالی
[ترجمه ترگمان]او با یاس و ناامیدی به آینه خیره شد و چهره ای که به عقب نگاه می کرد شبیه این بود که یک غریبه رنگ پریده و با چشمانی گود افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hate to see those who work dispiritedly.
[ترجمه گوگل]من از دیدن کسانی که ناامیدانه کار می کنند متنفرم
[ترجمه ترگمان]از دیدن کسانی که با ناامیدی کار می کنند متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have lost dispiritedly, brokenhearted, but all also have what use?
[ترجمه گوگل]من ناامیدانه از دست داده ام، دل شکسته ام، اما همگی چه فایده ای دارند؟
[ترجمه ترگمان]من dispiritedly، brokenhearted، را از دست داده ام، اما همه آن ها از چه چیزی استفاده می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Defeat's worry, feels inferior, dispiritedly, is pessimistic, fears, medicinal preparation toxicant, is poisoning their soul likely, caused them to contract English dwarfism generally.
[ترجمه گوگل]نگرانی شکست، احساس حقارت، ناامیدانه، بدبینانه، ترس، مسمومیت دارویی، احتمال مسموم کردن روح آنها باعث شده است که به طور کلی به کوتولگی انگلیسی مبتلا شوند
[ترجمه ترگمان]نگرانی شکست، احساس پایین تر بودن، بدبین بودن، ترس، آماده سازی دارویی، مسموم کردن روح آن ها به احتمال زیاد باعث شده که آن ها به طور کلی به زبان انگلیسی قراردادی ببندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He placed the food on the kang and left dispiritedly.
[ترجمه گوگل]غذا را روی کانگ گذاشت و با ناراحتی رفت
[ترجمه ترگمان]او غذا را روی the گذاشت و dispiritedly را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Returning to her room, Ellie washed and dressed, and rather dispiritedly began to pack.
[ترجمه گوگل]با بازگشت به اتاقش، الی شست و شو و لباس پوشید و نسبتاً ناامید شروع به جمع کردن وسایل کرد
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به اتاقش، الی زار خود را شست و لباس پوشید و با ناامیدی شروع به بستن پاکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I asked at that time several oxen, obtain the ticket price is lowest 500 (50 Yuan files), highest 3000 (it is said are front-row place), the excess budget scope, can only leave dispiritedly really.
[ترجمه گوگل]من در آن زمان چند گاو پرسیدم، به دست آوردن قیمت بلیط کمترین 500 (50 فایل یوان)، بالاترین 3000 (گفته می شود ردیف جلو هستند)، محدوده بودجه بیش از حد، تنها می تواند ترک واقعا ناراحت
[ترجمه ترگمان]من در آن زمان چند oxen پرسیدم، به دست آوردن قیمت بلیط با کم ترین قیمت ۵۰۰ (۵۰ یوان)، بالاترین ۳۰۰۰ (که گفته می شود در ردیف جلو است)، حوزه بودجه اضافی، تنها می تواند dispiritedly را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sleep in the evening every day daydream, feel very tired dispiritedly the following day, how to do?
[ترجمه گوگل]هر روز در شب بخوابید، روز بعد احساس خستگی شدید، چگونه باید انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]هر روز که خیال بافی می کنید خواب باشید، روز بعد احساس خستگی کنید، چطور باید این کار را بکنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first Mozartian opera to be subjected to this curious treatment ran dispiritedly for five performances.
[ترجمه گوگل]اولین اپرای موزارتی که مورد این رفتار کنجکاوانه قرار گرفت، با ناامیدی پنج اجرا اجرا شد
[ترجمه ترگمان]نخستین اپرای Mozartian که قرار بود در معرض این رفتار عجیب قرار گیرد، برای پنج بار اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In front of her, late the gram of the an step the thunder Be some to dispiritedly look one eye that deal a combat a pummel, quite don't give up.
[ترجمه گوگل]در مقابل او، در اواخر گرم از یک قدم رعد و برق، برخی از آنهایی باشید که ناامیدانه به یک چشم نگاه می کنند که با یک ضربه مبارزه می کنند، کاملاً تسلیم نشوید
[ترجمه ترگمان]در مقابل او، در این اواخر، وقتی بزرگ می شود، رعد و برق، کمی با ناامیدی به یک چشم نگاه می کند که با یک چشم جنگی برخورد می کند، اما تسلیم نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sadly, unhappily, gloomily

پیشنهاد کاربران

بپرس