dispenser

/ˌdɪˈspensər//dɪˈspensə/

معنی: تلگراف، دوا فروش، کمک داروساز، نسخهپیچ، ناظر هزینه
معانی دیگر: (دستگاه یا شخصی که توزیع می کند) پخش کننده، پخش گر

جمله های نمونه

1. a paper cup dispenser
(دستگاه) پخش گر لیوان کاغذی

2. The dispenser quickly filled the prescription for me.
[ترجمه گوگل]توزیع کننده به سرعت نسخه را برای من پر کرد
[ترجمه ترگمان] The به سرعت نسخه رو برام پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Been to the cash dispenser, got a statement, then withdrawn everything except four pounds ninety-five to keep the account open.
[ترجمه گوگل]به صندوق‌فروشی رفتم، یک صورت‌حساب دریافت کردم، سپس همه چیز را برداشت کردم، به جز چهار پوند نود و پنج تا حساب باز بماند
[ترجمه ترگمان]و بعد همه چیز به جز چهار پوند و نود و پنج پوند را برداشت تا حساب را باز نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 20-25 litre drum discharging through a controlled dispenser is a better option.
[ترجمه گوگل]تخلیه درام 20-25 لیتری از طریق یک دیسپنسر کنترل شده گزینه بهتری است
[ترجمه ترگمان]هر بشکه ۲۰ - ۲۵ لیتری که از طریق یک داروساز کنترل شده تخلیه می شود، گزینه بهتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somewhere in the background, the food dispenser drifted aimlessly, offering tasty delicacies to uninterested people.
[ترجمه گوگل]جایی در پس‌زمینه، دستگاه پخش غذا بی‌هدف حرکت می‌کرد و غذاهای خوشمزه را به افراد بی‌علاقه عرضه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یک جایی در پس زمینه، the food بی هدف حرکت می کرد و غذاهای خوش مزه را به مردم بی اعتنا نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are three basic types of fixed dispenser the swivel, the lift pump and the gravity feed.
[ترجمه گوگل]سه نوع اصلی تلگراف ثابت وجود دارد: چرخاننده، پمپ بالابر و تغذیه گرانشی
[ترجمه ترگمان]سه نوع اصلی از dispenser ثابت شده وجود دارد، پمپ آسانسور و تغذیه جاذبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bellows dispenser: These are wall mounted pumps hand operated by pushing a plunger set in a housing.
[ترجمه گوگل]دستگاه دمنده: این پمپ‌های دیواری هستند که با فشار دادن پیستون در یک محفظه کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Bellows dispenser: اینها دسته ای از پمپ های بالا هستند که با هل دادن یک پیستون در یک خانه کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A dispenser including a body defining a supply chamber therein for retaining a supply of a composition is disclosed.
[ترجمه گوگل]یک تلگراف شامل بدنه ای که یک محفظه عرضه را در آن برای حفظ منبع یک ترکیب تعریف می کند، فاش شده است
[ترجمه ترگمان]یک داروساز از جمله یک جسم که یک اتاق تامین را در آن تعریف می کند برای حفظ منبع یک ترکیب آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Super percision fluid dispenser, parts ( Syringe, nozzle, valve, tank and so on ) and FAD system.
[ترجمه گوگل]پخش کننده مایع فوق العاده دقیق، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، مخزن و غیره) و سیستم FAD
[ترجمه ترگمان]سوپر percision fluid، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، تانک و غیره)و سیستم FAD
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A medicated inhalant dispenser has a plastics material body having a mouthpiece .
[ترجمه گوگل]یک تلگراف داروی استنشاقی دارای بدنه ای از مواد پلاستیکی است که یک دهانه دارد
[ترجمه ترگمان]پزشکی پزشکی inhalant، یک بدنه مواد پلاستیکی دارد که یک صدا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Available for bulk purchase or in a safety dispenser package.
[ترجمه گوگل]برای خرید عمده یا در بسته بندی توزیع کننده ایمنی موجود است
[ترجمه ترگمان]این محصول برای خرید عمده یا در یک بسته dispenser تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a self - service ice dispenser near the elevator.
[ترجمه گوگل]در نزدیکی آسانسور یک دستگاه یخ‌ساز سلف سرویس وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه - برای کمک به آسانسور وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the years that followed, many other soap dispenser models were developed.
[ترجمه گوگل]در سال‌های بعد، بسیاری از مدل‌های دستگاه پخش صابون توسعه یافتند
[ترجمه ترگمان]در سال هایی که پس از آن، بسیاری از مدل های دیگر صابون تولید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This new polypropylene, economical dispenser is single walled, with a flat cap and ergonomic actuator, available in 20ml, 30ml, 40ml and 50ml sizes.
[ترجمه گوگل]این تلگراف جدید پلی پروپیلنی و اقتصادی، تک جداره، با درپوش تخت و محرک ارگونومیک، در اندازه های 20، 30، 40 و 50 میلی لیتری موجود است
[ترجمه ترگمان]این پلی پروپیلن جدید، dispenser مقرون به صرفه، تک دیواره با یک محرک حسی و یک محرک ارگونومیک است که در ۲۰ میلی لیتر، ۳۰ میلی لیتر، ۴۰ میلی لیتر و ۵۰ میلی لیتر موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلگراف (اسم)
wire, telegram, cablegram, telegraph, dispenser, telegraphy, ticker

دوا فروش (اسم)
druggist, dispenser

کمک داروساز (اسم)
dispenser

نسخه پیچ (اسم)
dispenser

ناظر هزینه (اسم)
procurator, dispenser

تخصصی

[ریاضیات] پخش کن، مخزن پخش کن

انگلیسی به انگلیسی

• pharmacist; device that dispenses
a dispenser is a machine or container from which you can get things.

پیشنهاد کاربران

پخش کننده - توزیع کننده
Water dispenser : آبسرد کن
Soap dispenser : جای مایع دستشویی
Tape dispenser : جای چسب - پای چسب روی میز اداری
Gas station dispenser : نازل پمپ بنزین
Drink dispenser : جای مشروبات مثل آبسردکن
...
[مشاهده متن کامل]

Napkin dispenser:جای دستمال کاغذی
Paper towel dispenser : جای حوله کاعذی
Handsanitizer dispenser:ضدعفونی کننده دست که با فشار دکمه ای بیرون می آید . مثلا الکل برای ویروس کرونا
Candy dispenser: قوطی آبنبات مثل اسمارتیز که دانه دانه بیرون می آید

ظروف مایع ظرفشویی ، مایع دستشویی و امثالهم
معنای دوستان
✔️ دستگاه تامین کننده ( آب یا . . . معمولن با فشار دکمه )
✔️ آبسردکن
✔️ دستگاه یا شخصی که توزیع می کند ، توزیع کننده، پخش کُن
. e. g
In March 2020, Saudi Aramco came under fire after photos of a migrant worker dressed as a large hand - sanitizer dispenser went viral on social media. People on Twitter condemned the act as "modern - day slavery, " "humiliating" and "dehumanizing. " According to the company, the display was organized without the approval of Aramco officials
...
[مشاهده متن کامل]

پرتاب کننده
پخش کن
A: a container that extrudes, sprays, or feeds out in convenient units.
B: a usually mechanical device for vending merchandise
dispenser ( علوم نظامی )
واژه مصوب: رهاساز
تعریف: وسیله ای در هواگَرد که با آن مهماتی مانند خاشه و منور را حمل و رها می کنند
an automatic machine or container which is designed to release a specific amount of something.
"a paper towel dispenser"
آب سرد کن
Milk dispenser : دستگاه شیر پخش کن
جا ، انباره ، ظرف ، مخزن
پخش کننده ، رساننده
[در ترکیب]
- ریز ، - رسان ، - پخش کُن ، - فِرِست
برای نمونه water dispenser به معنی آب ریز یا آب پخش کُن
برای نمونه electricity dispenser به معنی برق رسان یا برق فِرِست
دستگاه تامین کننده ( آب یا . . . معمولن با فشار دکمه )
انباره ، ظرف ، مخزن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس