1. dispense with (somebody or something)
بدون (کسی یا چیزی) کاری را انجام دادن،(از خیر چیزی) گذشتن
2. to dispense a friend from keeping a promise
دوست خود را از اجرای قول خودش معاف کردن
3. to dispense the law justly
قانون را با انصاف اجرا کردن
4. let us dispense with formalities
بیایید از تعارف بگذریم.
5. modern man can hardly dispense with electricity
انسان امروزی به سختی می تواند بدون برق دوام بیاورد.
6. Let's dispense with the formalities, shall we?
[ترجمه پریسا] بیاید تشریفات را کنار بگذاریم، موافقید؟|
[ترجمه گوگل]از تشریفات بگذریم، درست است؟[ترجمه ترگمان]بیا از این تشریفات صرف نظر کنیم، باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is not yet well enough to dispense with the pills.
[ترجمه رضا] او هنوز به حد کافی خوب نشده که قرص ها را کنار بگذارد|
[ترجمه گوگل]او هنوز به اندازه کافی خوب نیست که بتواند قرص ها را ترک کند[ترجمه ترگمان]هنوز به اندازه کافی حالش خوب نیست که قرص را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Judges and law courts dispense justice justly.
[ترجمه رضا] قاضی ها و دادگاه ها عدالت را عادلانه توزیع می کنند|
[ترجمه گوگل]قضات و دادگاه های حقوقی عدالت را عادلانه اجرا می کنند[ترجمه ترگمان]قضات و دادگاه ها به حق عدالت را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Their role was to dispense even-handed justice.
[ترجمه گوگل]نقش آنها اجرای عدالت بی طرفانه بود
[ترجمه ترگمان]نقش آن ها این بود که حتی به عدالت دست هم ندهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقش آن ها این بود که حتی به عدالت دست هم ندهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ann suggested that they dispense with speeches altogether at the wedding.
[ترجمه گوگل]آن پیشنهاد کرد که در مراسم عروسی کلاً از سخنرانی صرف نظر کنند
[ترجمه ترگمان]آن پیشنهاد کرد که به طور کلی در عروسی سخنرانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن پیشنهاد کرد که به طور کلی در عروسی سخنرانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Can we dispense with the formalities?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم از تشریفات صرف نظر کنیم؟
[ترجمه ترگمان]میشه تشریفات رو انجام بدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میشه تشریفات رو انجام بدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Let's dispense with the formalities and get down to work.
[ترجمه گوگل]تشریفات را کنار بگذاریم و دست به کار شویم
[ترجمه ترگمان]بیا این تشریفات رو انجام بدیم و بریم سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیا این تشریفات رو انجام بدیم و بریم سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We could dispense some justice and hang him from the bowsprit to save the courts the trouble.
[ترجمه گوگل]ما میتوانیم کمی عدالت را رعایت کنیم و او را از کمان اعدام کنیم تا دادگاه از دردسر نجات پیدا کند
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم عدالت را رها کنیم و او را از دماغه کشتی دور کنیم تا به دردسر بیافتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم عدالت را رها کنیم و او را از دماغه کشتی دور کنیم تا به دردسر بیافتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Private industry uses them to dispense nutrition information.
[ترجمه گوگل]صنعت خصوصی از آنها برای توزیع اطلاعات تغذیه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت خصوصی از آن ها برای حمایت از اطلاعات تغذیه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صنعت خصوصی از آن ها برای حمایت از اطلاعات تغذیه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Being able to dispense with the services of an interpreter is a big incentive to fluency.
[ترجمه گوگل]اینکه بتوانید خدمات مترجم را کنار بگذارید، انگیزه بزرگی برای تسلط است
[ترجمه ترگمان]قادر بودن به صرف نظر کردن از خدمات یک مفسر، یک انگیزه بزرگ برای شیوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قادر بودن به صرف نظر کردن از خدمات یک مفسر، یک انگیزه بزرگ برای شیوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We can quickly dispense with the crude mythology, but I like the concept of apparent failure.
[ترجمه گوگل]ما میتوانیم به سرعت اسطورهشناسی خام را کنار بگذاریم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]ما به سرعت می توانیم از اساطیر خام صرف نظر کنیم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به سرعت می توانیم از اساطیر خام صرف نظر کنیم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید