1. the dispatch of freight trains from ghom
فرستادن قطارهای باری از قم
2. the dispatch of fresh forces to the front
گسیل نیروهای تازه نفس به جبهه
3. with dispatch
با سرعت و مهارت،با تندی و کاردانی
4. he sent the war dispatch directly to the commander-in-chief
گزارش جنگ را مستقیما برای سرفرمانده فرستاد.
5. he was anxious to dispatch the matter at hand and get on to other business
او بی تاب بود که مسئله موجود را خاتمه داده به کارهای دیگر بپردازد.
6. pari performed her duties with dispatch and charm
پری وظایف خود را با سرعت و ظرافت انجام داد.
7. the practice is to number the letters and dispatch them
روال این است که نامه ها را شماره بزنیم و بفرستیم.
8. More food supplies are ready for immediate dispatch.
[ترجمه گوگل]مواد غذایی بیشتر برای ارسال فوری آماده است
[ترجمه ترگمان]آذوقه بیشتر برای اعزام فوری آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آذوقه بیشتر برای اعزام فوری آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'll advise you of the dispatch of the goods.
[ترجمه patrick star] من به شما پیشنهاد میکنم که کالا ها را ارسال کنید|
[ترجمه گوگل]من به شما در مورد ارسال کالا توصیه می کنم[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که به شما بگویم که چه خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In her latest dispatch, Clare Duggan, our war correspondent, reported an increase in fighting.
[ترجمه گوگل]کلر دوگان، خبرنگار جنگی ما، در آخرین اعزام خود، از افزایش درگیری ها خبر داد
[ترجمه ترگمان]در آخرین گزارش خود، Clare دوگان، خبرنگار جنگ ما، گزارش داد که جنگ در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در آخرین گزارش خود، Clare دوگان، خبرنگار جنگ ما، گزارش داد که جنگ در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He carries out his duties with efficiency and dispatch.
[ترجمه گوگل]او وظایف خود را با کارایی و اعزام انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او وظایف خود را با کفایت و سرعت انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او وظایف خود را با کفایت و سرعت انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He conclude the negotiation with dispatch.
[ترجمه گوگل]او مذاکرات را با اعزام به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]او مذاکرات را با اعزام به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مذاکرات را با اعزام به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We welcome the dispatch of the peace-keeping force.
[ترجمه گوگل]ما از اعزام نیروی حافظ صلح استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به مرکز نیروهای امنیتی خوش آمد میگیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به مرکز نیروهای امنیتی خوش آمد میگیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Please advise us of the dispatch of the goods/when the goods are dispatched.
[ترجمه گوگل]لطفا ما را در مورد ارسال کالا / هنگام ارسال کالا راهنمایی کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا پس از ارسال کالا، ارسال کالا را به ما توصیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لطفا پس از ارسال کالا، ارسال کالا را به ما توصیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hence the glass of whisky at the dispatch box rather than mineral water: A premature celebration?
[ترجمه گوگل]از این رو یک لیوان ویسکی در جعبه اعزام به جای آب معدنی: یک جشن زودرس؟
[ترجمه ترگمان]از این رو شیشه ویسکی به جای آب معدنی به جای آب معدنی: یک جشن زودرس؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این رو شیشه ویسکی به جای آب معدنی به جای آب معدنی: یک جشن زودرس؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Three successive Home Secretaries have stood at the Dispatch Box and pledged to do away with holding prisoners in police cells.
[ترجمه گوگل]سه وزیر کشور متوالی در صندوق اعزام ایستاده اند و متعهد شده اند که از نگهداری زندانیان در سلول های پلیس جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]سه دبیر اصلی خانه در کادر راهنمایی ایستاده بودند و قول دادند که با نگه داشتن زندانیان در سلول های پلیس این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سه دبیر اصلی خانه در کادر راهنمایی ایستاده بودند و قول دادند که با نگه داشتن زندانیان در سلول های پلیس این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید