dispassion

جمله های نمونه

1. It approaches its subject with the dispassion of a science.
[ترجمه گوگل]با بی توجهی به یک علم به موضوع خود نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]این رشته به موضوع خود با علم a یک علم نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If he really feels that kind of dispassion, he renounces home and family.
[ترجمه گوگل]اگر واقعاً چنین بی‌تفاوتی را احساس کند، خانه و خانواده را رها می‌کند
[ترجمه ترگمان]اگر او واقعا این لطف را احساس می کند، خانه و خانواده را طرد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He presents his horrifying experience with a noble dispassion.
[ترجمه گوگل]او تجربه هولناک خود را با بی علاقگی نجیب ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اون تجربه وحشتناکی رو با یه dispassion عالی هدیه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her manner assumed a dispassion and dryness very unlike her usual tone.
[ترجمه گوگل]رفتار او بر خلاف لحن همیشگی‌اش، بی‌تفاوتی و خشکی به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]رفتارش مثل همیشه خشک و خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are discrimination, dispassion, compassion for living beings, serving holy men, loving their company, chanting the name and glories of God, telling the truth, and the like.
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از تبعیض، بی مهری، دلسوزی برای موجودات زنده، خدمت به مقدسات، دوست داشتن آنها، ذکر نام و جلال خداوند، گفتن حقیقت و مانند آن
[ترجمه ترگمان]آن ها تبعیض، دلسوزی، دلسوزی برای موجودات زنده، خدمت به مردان مقدس، عشق به company، و سرود و شکوه خداوند و گفتن حقیقت و امثال آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dispassion and exactness increased the maturity of abstract arts and offered it the equal value with realistic arts, hence insured and premised its impressive place in visionary culture.
[ترجمه گوگل]بی علاقگی و دقت، بلوغ هنرهای انتزاعی را افزایش داد و به آن ارزشی برابر با هنرهای واقع گرایانه داد، از این رو جایگاه چشمگیر آن را در فرهنگ رویایی تضمین کرد و پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]دقت و دقت، بلوغ هنر انتزاعی را افزایش داده و به آن ارزش برابر با هنرهای واقع گرایانه داد، از این رو بیمه را بیمه کرد و در فرهنگ رویایی به جایگاه چشمگیری دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Night white dispassion retreat, the left hand flips, ruddy of the burn immediately inherit to poison corpse, then rapidly blaze.
[ترجمه گوگل]شب عقب نشینی بی عاطفه سفید، دست چپ تلنگر، گلگون سوختگی بلافاصله به ارث می برد تا جسد را مسموم کند، سپس به سرعت شعله ور می شود
[ترجمه ترگمان]dispassion سفید شب عقب نشینی می کند، دست چپش flips و سرخ می شود و به سرعت شعله های آتش را به درون جسم مسموم می کند، سپس شعله های آتش به سرعت شعله ور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Opposite machine A warrior soon resume dispassion, gold color shield and blue long knife throw in the part, from back drew out a gold color to grow knife again.
[ترجمه گوگل]ماشین مقابل یک جنگجو به زودی بی‌تفاوتی را از سر گرفت، سپر رنگ طلایی و چاقوی بلند آبی در قسمت پرتاب شد، از پشت یک رنگ طلایی بیرون کشید تا دوباره چاقو رشد کند
[ترجمه ترگمان]ماشین مقابل یک جنگجو به زودی dispassion، سپر رنگ طلایی و چاقوی بلند آبی را ازسر می گیرد، که از عقب یک رنگ طلایی را بیرون می کشد تا دوباره چاقو را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One may enter the world after attaining discrimination and dispassion .
[ترجمه گوگل]شخص ممکن است پس از رسیدن به تبعیض و بی‌نظمی وارد دنیا شود
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است پس از رسیدن به تبعیض و dispassion وارد جهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the reasons leadership is lonely is that it requires both passion and dispassion.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل تنها بودن رهبری این است که هم به اشتیاق و هم به بی‌علاقگی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از دلایلی که رهبری تنها دارد این است که به هر دو شور و اشتیاق نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reason four:The cellular phone know any telephone that I connect with the so-and-so MM or the JJ, its performance than I still dispassion, this is regardless how the good girl friend can't attain.
[ترجمه گوگل]دلیل چهارم: تلفن همراه هر تلفنی را که من با فلان MM یا JJ وصل می‌کنم می‌داند، عملکرد آن نسبت به من هنوز بی‌طرف است، صرف نظر از اینکه چگونه دوست دختر خوب نمی‌تواند به آن دست یابد
[ترجمه ترگمان]دلیل چهار: تلفن همراه هر تلفنی را که من با آن ارتباط برقرار می کنم و - به حدی MM یا the، عملکرد آن نسبت به من still، این بدون توجه به این است که دوست دختر خوب نمی تواند به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The "cannot" is ambiguous – is she not able, oris her dispassion carefully cultivated?
[ترجمه گوگل]«نمی‌توان» مبهم است - آیا او قادر نیست یا بی‌تفاوتی او با دقت پرورش داده می‌شود؟
[ترجمه ترگمان]\"cannot\" مبهم است - آیا قادر نیست، oris را با دقت کشت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "That you now call your parent come over. "Teacher Zhang at slowly instauration dispassion .
[ترجمه گوگل]"که شما در حال حاضر پدر و مادر خود را صدا می آیند
[ترجمه ترگمان]ژانگ به آرامی گفت: \" حالا که شما به پدر و مادر خود زنگ می زنید، آن را به پایان برسانید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is inequitable in the world. That is bogus if some one saying dispassion.
[ترجمه گوگل]در دنیا ناعادلانه است اگر کسی بگوید بی‌تفاوتی، این جعلی است
[ترجمه ترگمان]It در جهان است اگه کسی بگه \"dispassion\" جعلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of emotional involvement and detachment; objectivity

پیشنهاد کاربران

بی غرضی - بی تفاوتی - بی طرفی
عدم دلبستگی
بی احساس بودن
بی نظری

بپرس