disorientated
/dɪsˈɔːrɪənteɪt//dɪsˈɔːrɪənteɪt/
(verb transitive) ازخاورگردانیدن، ازخود بیخودکردن
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
دیکشنری لانگمن:
سردرگم درباره اتفاقات پیرامون
و همچنین غافل بودن از موقعیت کنونی و جهتی ک باید رفت، همان" سرگردان" که جناب سینا فرمودن
سردرگم درباره اتفاقات پیرامون
و همچنین غافل بودن از موقعیت کنونی و جهتی ک باید رفت، همان" سرگردان" که جناب سینا فرمودن
گمگشته، سرگردان، آشفته