1. they were trying to disorganize the government
آنان می کوشیدند نظم دولت را به هم بزنند.
2. She's so disorganized she never gets anything done.
[ترجمه گوگل]او آنقدر بی نظم است که هرگز کاری از پیش نمی برد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی آشفته اس اون هیچ وقت کاری نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون خیلی آشفته اس اون هیچ وقت کاری نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She never gets anywhere on time. She's hopelessly disorganized.
[ترجمه گوگل]او هرگز به موقع به جایی نمی رسد او به طرز ناامیدکننده ای بی نظم است
[ترجمه ترگمان] اون هیچ وقت جایی نمیره او نومیدانه آشفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون هیچ وقت جایی نمیره او نومیدانه آشفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The whole conference was totally disorganized - nobody knew what they were supposed to be doing.
[ترجمه گوگل]کل کنفرانس کاملاً بهم ریخته بود - هیچ کس نمی دانست که قرار است چه کاری انجام دهند
[ترجمه ترگمان]کل کنفرانس کاملا نامنظم بود - هیچ کس نمی دانست که آن ها چه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کل کنفرانس کاملا نامنظم بود - هیچ کس نمی دانست که آن ها چه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Their betray disorganized the party.
[ترجمه Cj] خیانت آنها مهمانی را به هم ریخت|
[ترجمه گوگل]خیانت آنها حزب را به هم ریخت[ترجمه ترگمان]خیانت آن ها در مهمانی پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The secretary's sudden departure disorganized the whole company.
[ترجمه گوگل]خروج ناگهانی منشی کل شرکت را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]حرکت ناگهانی منشی همه حضار را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حرکت ناگهانی منشی همه حضار را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She's so disorganized - I wish she'd get her act together.
[ترجمه گوگل]او خیلی بهم ریخته است - ای کاش او کارش را جمع می کرد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی آشفته اس - ای کاش اون با هم رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون خیلی آشفته اس - ای کاش اون با هم رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The conference was completely disorganized.
[ترجمه گوگل]کنفرانس کاملاً بی نظم بود
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس کاملا بی نظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس کاملا بی نظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was a hectic disorganized weekend.
[ترجمه گوگل]آخر هفته بی نظمی پر هیجان بود
[ترجمه ترگمان]آخر این آخر هفته نامنظم و نامنظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخر این آخر هفته نامنظم و نامنظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He's impossible to work for - he's so disorganized.
[ترجمه گوگل]کار کردن برای او غیرممکن است - او بسیار بی نظم است
[ترجمه ترگمان]برای این کار غیر ممکن است - او خیلی آشفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای این کار غیر ممکن است - او خیلی آشفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The train schedule was disorganized by heavy snow-storms.
[ترجمه گوگل]برنامه قطار به دلیل طوفان شدید برف به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]برنامه قطار با طوفان های شدید برف و طوفان نامنظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برنامه قطار با طوفان های شدید برف و طوفان نامنظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Again the question of just what is disorganized about disorganized capitalism surfaces for our consideration.
[ترجمه گوگل]مجدداً این سؤال که چه چیزی در مورد سرمایه داری ناسازمان سازماندهی نشده است برای بررسی ما ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]باز هم سوال کردن درباره آنچه که در مورد سطوح سرمایه داری آشفته و آشفته برای ما ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باز هم سوال کردن درباره آنچه که در مورد سطوح سرمایه داری آشفته و آشفته برای ما ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One aspect of disorganized capitalism is pressure against general welfare expenditures for those not directly engaged in productive work.
[ترجمه گوگل]یکی از جنبههای سرمایهداری سازمانیافته، فشار بر هزینههای رفاه عمومی برای کسانی است که مستقیماً درگیر کار تولیدی نیستند
[ترجمه ترگمان]یکی از جنبه های سرمایه داری پراکنده، فشار بر هزینه های عمومی رفاه برای کسانی است که مستقیما در کار تولیدی دخیل نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از جنبه های سرمایه داری پراکنده، فشار بر هزینه های عمومی رفاه برای کسانی است که مستقیما در کار تولیدی دخیل نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He's an extremely disorganized person.
[ترجمه گوگل]او فردی به شدت بی نظم است
[ترجمه ترگمان]او یک فرد بسیار آشفته و disorganized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک فرد بسیار آشفته و disorganized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Of course, our bodily forms and somewhat disorganized working systems were in contradiction to their understanding of the correct codes of policing.
[ترجمه گوگل]البته، شکلهای بدنی ما و سیستمهای کاری تا حدی به هم ریخته با درک آنها از کدهای صحیح پلیسی در تضاد بود
[ترجمه ترگمان]البته اشکال بدنی ما و چند سیستم کاری نامنظم در تناقض با درک آن ها از اصول صحیح پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته اشکال بدنی ما و چند سیستم کاری نامنظم در تناقض با درک آن ها از اصول صحیح پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید