1. Can we do something to end the disorderliness in the office ?
[ترجمه گوگل]آیا میتوانیم برای پایان دادن به بینظمی در مطب کاری انجام دهیم؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه کاری بکنیم تا \"disorderliness\" تو دفتر کارش تموم بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میشه یه کاری بکنیم تا \"disorderliness\" تو دفتر کارش تموم بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. L How do you deal with disorderliness in your area?
[ترجمه گوگل]L چگونه با بی نظمی در منطقه خود مقابله می کنید؟
[ترجمه ترگمان]L چگونه با disorderliness در منطقه خود سروکار دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]L چگونه با disorderliness در منطقه خود سروکار دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Scientists explain all of these manifestations of the arrow of time in terms of entropy—loosely, the "disorderliness" of a system.
[ترجمه گوگل]دانشمندان همه این تظاهرات پیکان زمان را بر حسب آنتروپی توضیح می دهند - به طور ضعیف، "بی نظمی" یک سیستم
[ترجمه ترگمان]دانشمندان تمام این تجلیات زمان پیکان زمان را از نظر آنتروپی یعنی \"disorderliness\" یک سیستم توضیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندان تمام این تجلیات زمان پیکان زمان را از نظر آنتروپی یعنی \"disorderliness\" یک سیستم توضیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A state of confusion and disorderliness .
[ترجمه گوگل]حالت سردرگمی و بی نظمی
[ترجمه ترگمان] هرج و مرج و هرج و مرج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هرج و مرج و هرج و مرج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thinks of management also unusual disorderliness which steps.
[ترجمه گوگل]به بی نظمی غیرعادی مدیریت نیز فکر می کند که مراحل آن را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به مدیریت نیز غیر معمول است که در آن گام برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به مدیریت نیز غیر معمول است که در آن گام برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Disorderliness will make nothing and nervous.
[ترجمه گوگل]بی نظمی چیزی و عصبی نمی کند
[ترجمه ترگمان]disorderliness هیچ کاری نمی کند و عصبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disorderliness هیچ کاری نمی کند و عصبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. College management, which is characterized by ambiguity, disorderliness and non - conformity, involves a great deal of non - procedural policy - making.
[ترجمه گوگل]مدیریت کالج که با ابهام، بی نظمی و عدم انطباق مشخص می شود، شامل سیاست گذاری غیر رویه ای زیادی است
[ترجمه ترگمان]مدیریت کالج که با ابهام، عدم انطباق و عدم انطباق مشخص می شود، شامل بسیاری از سیاست های غیر رویه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدیریت کالج که با ابهام، عدم انطباق و عدم انطباق مشخص می شود، شامل بسیاری از سیاست های غیر رویه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was scolded for the disorderliness of her room.
[ترجمه گوگل]او را به خاطر بی نظمی اتاقش سرزنش کردند
[ترجمه ترگمان]به خاطر جمع کردن اتاق او سرزنش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر جمع کردن اتاق او سرزنش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I din't know what I was painting when my source of feelings are disorderliness .
[ترجمه گوگل]وقتی منبع احساساتم بی نظمی است نمی دانم چه نقاشی می کردم
[ترجمه ترگمان]نمی دانستم چه نقاشی می کنم، وقتی که منشا احساسات من disorderliness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی دانستم چه نقاشی می کنم، وقتی که منشا احساسات من disorderliness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is the national policy in this area in the commercial real estate and regulations are not perfect, disorderliness industry phenomenon.
[ترجمه گوگل]این سیاست ملی در این زمینه در املاک تجاری و مقررات کامل نیست، بی نظمی صنعت پدیده است
[ترجمه ترگمان]این سیاست ملی در این زمینه در املاک و مستغلات تجاری است و مقررات مربوط به صنعت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سیاست ملی در این زمینه در املاک و مستغلات تجاری است و مقررات مربوط به صنعت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ed blackamoor Bell : If it aint, till do dirt the disorderliness gets here.
[ترجمه گوگل]اد بلکمور بل: اگر اینطور نیست، تا کثیفی انجام دهید، بی نظمی به اینجا می رسد
[ترجمه ترگمان]اگر این طور نیست، تا وقتی که disorderliness برسه اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر این طور نیست، تا وقتی که disorderliness برسه اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This period of my life, from the age of fifteen or sixteen to twenty-two or twenty-three, was one of utter disorderliness.
[ترجمه گوگل]این دوره از زندگی من، از پانزده شانزده سالگی تا بیست و دو یا بیست و سه سالگی، دوران بی نظمی مطلق بود
[ترجمه ترگمان]این دوره از زندگی من، از پانزده سالگی تا بیست و دو یا بیست و سه، یکی از disorderliness تمام عیار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دوره از زندگی من، از پانزده سالگی تا بیست و دو یا بیست و سه، یکی از disorderliness تمام عیار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The non-logicality of narrative methods is represented in three aspects: the disorderliness, contingency, and absurdity in narration.
[ترجمه گوگل]منطقی نبودن روش های روایی در سه جنبه بی نظمی، اقتضایی و پوچی در روایت نمایان می شود
[ترجمه ترگمان]فقدان روش های روایی در سه جنبه نمایش داده می شود: the، احتمال، و پوچی در روایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقدان روش های روایی در سه جنبه نمایش داده می شود: the، احتمال، و پوچی در روایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید