1. he didn't wish to disoblige his landlord
او نمی خواست صاحب خانه خود را برنجاند.
2. she had promised to help her friend, but was forced to disoblige him for lack of time
قول داده بود که به دوستش کمک کند ولی به خاطر کمبود وقت مجبور شد روی او را زمین بیندازد.
3. The girl was disobliged by a tackless remark.
[ترجمه گوگل]دختر با یک اظهارنظر بی تکلف ناتوان شد
[ترجمه ترگمان]دخترک از این حرف ناراحت شد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دخترک از این حرف ناراحت شد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sorry to be so disobliging, but I have no money to lend you.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینقدر بی اعتنا هستم، اما من پولی ندارم که به شما قرض بدهم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این قدر disobliging، اما من پولی ندارم که به شما قرض بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این قدر disobliging، اما من پولی ندارم که به شما قرض بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I was disobliged by an uninvited guest last night.
[ترجمه گوگل]دیشب توسط یک مهمان ناخوانده ناتوان شدم
[ترجمه ترگمان] دیشب با یه مهمان ناخوانده مشغول شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیشب با یه مهمان ناخوانده مشغول شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We are sorry to disoblige you, but the rooms you desire are already reserved.
[ترجمه گوگل]ما متأسفیم که شما را نافرمانی می کنیم، اما اتاق های مورد نظر شما قبلا رزرو شده است
[ترجمه ترگمان]ما خیلی متاسفیم که شما را ترک کردیم، اما اتاق هایی که شما خواسته بودید قبلا رزرو شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما خیلی متاسفیم که شما را ترک کردیم، اما اتاق هایی که شما خواسته بودید قبلا رزرو شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm sorry to disoblige you.
[ترجمه گوگل]متاسفم که شما را بی اعتبار می کنم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که ناراحتت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفم که ناراحتت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I had promised to lend him money but finally I disobliged him for lack of money.
[ترجمه گوگل]قول داده بودم به او قرض بدهم اما در نهایت به دلیل بی پولی او را از کار انداختم
[ترجمه ترگمان]من قول داده بودم که به او پول قرض بدهم، اما بالاخره به خاطر کمبود پول ازش استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من قول داده بودم که به او پول قرض بدهم، اما بالاخره به خاطر کمبود پول ازش استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید