dismiss from

جمله های نمونه

1. He was dismissed from his job.
[ترجمه گوگل]او از کارش اخراج شد
[ترجمه ترگمان]از کارش اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The minister was dismissed from his office in disgrace.
[ترجمه گوگل]وزیر با رسوایی از سمت خود برکنار شد
[ترجمه ترگمان]وزیر از دفترش اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was late again and was dismissed from her job.
[ترجمه گوگل]او دوباره دیر آمد و از کارش اخراج شد
[ترجمه ترگمان]دوباره دیر کرده بود و از کارش مرخص شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was summarily dismissed from his job.
[ترجمه گوگل]او به طور خلاصه از کار خود اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او از شغلش اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was dismissed from my job because I had dropped a few bricks in front of some important customers.
[ترجمه گوگل]من را از کار اخراج کردند، زیرا چند آجر در مقابل چند مشتری مهم انداخته بودم
[ترجمه ترگمان]از شغلم اخراج شدم، چون چند آجر در جلوی بعضی از مشتریان مهم انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She claims she was unfairly dismissed from her post.
[ترجمه گوگل]او مدعی است که ناعادلانه از سمت خود برکنار شده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کرد که او را به ناحق از پست اخراج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did they get any compensation when they were dismissed from their jobs?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی از کار اخراج شدند غرامتی دریافت کردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها وقتی از کارشان اخراج شدند، هیچ غرامتی نگرفتند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Soon after the true story about the stolen goods blew open,she was dismissed from her job.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از باز شدن داستان واقعی در مورد کالاهای سرقتی، او از کار خود اخراج شد
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از اینکه داستان واقعی مربوط به کالاهای مسروقه باز شد، او از کار خود برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was dismissed from school.
[ترجمه گوگل]او از مدرسه اخراج شد
[ترجمه ترگمان]از مدرسه اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bryant was unfairly dismissed from his post.
[ترجمه گوگل]برایانت ناعادلانه از سمت خود برکنار شد
[ترجمه ترگمان]برایانت به طور غیر منصفانه از مقامش معزول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teacher was dismissed from his post for unprofessional conduct.
[ترجمه گوگل]این معلم به دلیل رفتار غیرحرفه ای از سمت خود برکنار شد
[ترجمه ترگمان]معلم از مقام خود برای رفتار غیر حرفه ای اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pupils were dismissed from school.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان از مدرسه اخراج شدند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان از مدرسه مرخص شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lily was dismissed from the bank for cooking the books.
[ترجمه گوگل]لیلی به دلیل پختن کتاب ها از بانک اخراج شد
[ترجمه ترگمان]لی لی از بانک برای تهیه کتاب ها مرخص شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has been dismissed from his job for incompetence.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بی کفایتی از شغل خود برکنار شده است
[ترجمه ترگمان]او از شغل خود برای بی کفایتی اخراج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fire from

پیشنهاد کاربران