dismantled

پیشنهاد کاربران

۱ - تاشده ( folded ) ؛ وسیله ای که در حالت غیرکاری، و به طور موقت بعضی از اجزای آن را روی بدنه تا می کنند تا جای کم تری اشغال کند. مانند تا کردن یا جمع کردن ویلچر برای حمل و نقل در صندوق خودرو.
۲ - دمونتاژ شده ( disassembled ) ؛ وسیله ای که اجزای آن از هم باز شده است، مانند باز کردن و جدا کردن روتور و قالپاق های الکتروموتور برای سرویس یا تعمیر.
...
[مشاهده متن کامل]

۳ - داغان ( داغون ) ( broken ) ؛ وسیله ای که اجزای آن از هم جدا و بلااستفاده شده است
۴ - لُخت ( stripped ) ؛ وسیله ای که اجزای فرعی از آن جدا شده و فقط بدنه به جا مانده است.

هم معنی ( همچم ) : disassembled
بیشتر در مورد قطعات ماشین آلات به کار می رود.
به معنای:از هم باز شده، مجزا شده، پیاده شده، جدا شده
از رونق انداختن
کساد کردن
کم رونق ساختن

بپرس