1. to dismantle a fort
دژی را از سلاح عاری کردن
2. to dismantle old tanks
تانک های قراضه را اوراق کردن
3. We should dismantle our inefficient tax system.
[ترجمه مهتاب] ما باید سیستم مالی پوسیده خود را سامان دهیم.|
[ترجمه shadmehr radmanesh] ما باید سیستم مالیاتی ناکارآمد خود را بازسازی کنیم.|
[ترجمه گوگل]ما باید سیستم مالیاتی ناکارآمد خود را از بین ببریم[ترجمه ترگمان]ما باید سیستم مالیاتی inefficient را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They decided to dismantle the machine and start again from scratch.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند دستگاه را از بین ببرند و دوباره از ابتدا شروع کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند ماشین را از بین ببرند و دوباره از نو شروع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند ماشین را از بین ببرند و دوباره از نو شروع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I had to dismantle the engine in order to repair it.
[ترجمه محمد پارس زاده] مجبور شدم موتور رابازکنم تا آن را تعمیر کنم .|
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم موتور را از بین ببرم تا آن را تعمیر کنم[ترجمه ترگمان]مجبور شدم موتور را خاموش کنم تا آن را ترمیم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Above all he sought to dismantle the traditional peasant commune.
[ترجمه گوگل]او بیش از همه به دنبال برچیدن کمون سنتی دهقانی بود
[ترجمه ترگمان]بیش از همه درصدد برآمده بود که دهقانان روستایی را از هم بگسلد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیش از همه درصدد برآمده بود که دهقانان روستایی را از هم بگسلد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your removal men will dismantle bedsteads and take down pictures and wall decorations.
[ترجمه گوگل]مردان جابجایی شما تخت خواب ها را از بین می برند و عکس ها و تزئینات دیوار را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]پاک کردن تخت ها و گرفتن تصاویر و تزیینات دیواره ای آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاک کردن تخت ها و گرفتن تصاویر و تزیینات دیواره ای آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They had carefully avoided any election pledge to dismantle the structure of New Deal and Fair Deal programmes.
[ترجمه گوگل]آنها با دقت از هرگونه تعهد انتخاباتی برای از بین بردن ساختار برنامه های نیو دیل و فیر دیل اجتناب کرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با احتیاط از هر گونه تعهد انتخاباتی برای از بین بردن ساختار برنامه نیو دیل و برنامه های توسعه منصفانه، خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها با احتیاط از هر گونه تعهد انتخاباتی برای از بین بردن ساختار برنامه نیو دیل و برنامه های توسعه منصفانه، خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As mayor, Brown must dismantle his lucrative law practice, which the financial report shows he began in April 197
[ترجمه گوگل]به عنوان شهردار، براون باید قانون سودآور خود را که گزارش مالی نشان می دهد که او در آوریل 197 شروع کرده است، از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان شهردار، براون باید فعالیت های پر سود خود را از بین ببرد که گزارش مالی نشان می دهد که او در آوریل ۱۹۷ آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان شهردار، براون باید فعالیت های پر سود خود را از بین ببرد که گزارش مالی نشان می دهد که او در آوریل ۱۹۷ آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Contract also aims to dismantle the Department of Education and transfer its funds to families and local school boards.
[ترجمه گوگل]هدف از این قرارداد نیز برچیدن وزارت آموزش و انتقال وجوه آن به خانواده ها و هیئت مدیره مدارس محلی است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد همچنین قصد دارد اداره آموزش را از بین ببرد و بودجه خود را به خانواده ها و هیات های مدارس محلی انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قرارداد همچنین قصد دارد اداره آموزش را از بین ببرد و بودجه خود را به خانواده ها و هیات های مدارس محلی انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The property claim signals prosecutors' intention to dismantle what they consider an organized crime syndicate.
[ترجمه گوگل]ادعای مالکیت نشان دهنده قصد دادستان برای از بین بردن چیزی است که آنها آن را یک سندیکای جنایت سازمان یافته می دانند
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که دادستان قصد دارد آنچه را که آن ها یک سندیکای جرائم سازمان یافته را در نظر می گیرند را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که دادستان قصد دارد آنچه را که آن ها یک سندیکای جرائم سازمان یافته را در نظر می گیرند را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Freeing glued joints I have tried to dismantle an old chair using conventional methods but the glued joints won't budge.
[ترجمه گوگل]آزاد کردن اتصالات چسبانده شده من سعی کردم یک صندلی قدیمی را با استفاده از روشهای معمولی جدا کنم، اما اتصالات چسبیده تکان نمیخورند
[ترجمه ترگمان]فراهم کردن اتصالات چسبی که من تلاش کرده ام یک صندلی کهنه را با استفاده از روش های مرسوم حذف کنم اما اتصالات چسبی از جا نجنبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فراهم کردن اتصالات چسبی که من تلاش کرده ام یک صندلی کهنه را با استفاده از روش های مرسوم حذف کنم اما اتصالات چسبی از جا نجنبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For instance, it's up to you to dismantle self assembly furniture and take down curtains, fixtures and fittings.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، این به شما بستگی دارد که مبلمان خود مونتاژ را از بین ببرید و پرده ها، وسایل و یراق آلات را پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، این به شما بستگی دارد که مبلمان مونتاژ خود را از بین ببرید و پرده ها، لوازم و لوازم را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، این به شما بستگی دارد که مبلمان مونتاژ خود را از بین ببرید و پرده ها، لوازم و لوازم را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He suggested that the huntsmen should dismantle the gate to release the animal.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که شکارچیان برای رها کردن حیوان، دروازه را برچیده کنند
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کرد که شکارچیان دروازه را نابود کنند تا حیوان را آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کرد که شکارچیان دروازه را نابود کنند تا حیوان را آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A: That money has helped dismantle several thousand weapons.
[ترجمه گوگل]ج: این پول به خنثی کردن چندین هزار سلاح کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]پاسخ: این پول به برچیدن چندین هزار سلاح کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: این پول به برچیدن چندین هزار سلاح کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید