dislimn


محو کردن، از بین بردن اثار چیزی

پیشنهاد کاربران

Dislimn /dɪsˈlɪm/ ( v - tr, poetic, archaic, not frequently used in modern writing or speech, sometimes used in literary contexts where a more evocative, older - sounding word is desired. ) – meaning:
...
[مشاهده متن کامل]

to efface; to cause to become dim or indistinct.
نکاتی که در مورد این کلمه قبل از ذکر معنای آن باید مد نظر داشت این است که این کلمه یک فعل متعدی است که شاعرانه یا قدیمی است و در نوشتار یا گفتار مدرن زیاد استفاده نمی شود، گاهی در بافت های ادبی به کار می رود که در آن ها کلمه ای خاطره انگیزتر و قدیمی تر مد نظر است. و اما معنی کلمه:
محو کردن؛ باعث کم رنگ یا نامشخص شدن شدن.
Example 1 👇
The fog rolled in, causing the distant shoreline to dislimn until it was barely visible.
مه غلیظی همه جا را فرا گرفت و باعث شد خط ساحلیِ دوردست نامشخص شود، تا جایی که به سختی قابل مشاهده بود.
Example 2 👇
His once - sharp features seemed to dislimn and blur as he succumbed to the effects of the illness.
به نظر می رسید چهره ی او که زمانی تیزبین بود، با تسلیم شدن در برابر اثرات بیماری، محو و مات شده بود.
Example 3 👇
The vibrant colors of the mural began to dislimn under the harsh desert sun, revealing the underlying layers of paint.
رنگ های زنده ی نقاشی دیواری زیر آفتاب سوزان صحرا کم رنگ شدند و لایه های زیرین رنگ را آشکار کردند.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/dislimn