diskette

/ˌdɪˈsket//dɪsˈket/

معنی: گرده کوچک
معانی دیگر: رجوع شود به: floppy disk

جمله های نمونه

1. The computer comes bundled with software and diskettes.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر همراه با نرم افزار و دیسکت همراه است
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر با نرم افزار و diskettes همراه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They seized computer magazines, phones, cables and diskettes, but failed to find a computer or a modem.
[ترجمه گوگل]آنها مجلات کامپیوتری، تلفن ها، کابل ها و دیسکت ها را ضبط کردند، اما نتوانستند کامپیوتر یا مودمی پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجلات کامپیوتر، تلفن ها، کابل ها و diskettes را توقیف کردند اما نتوانستند کامپیوتر یا مودم پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Answer: I suspect that you have bought 720K diskettes.
[ترجمه گوگل]پاسخ: من گمان می کنم که شما دیسکت های 720 هزار خریده اید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: من حدس می زنم که شما ۷۲۰ K diskettes را خریداری کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The double density diskettes will hold 720K of information, the high density diskettes 4M of data.
[ترجمه گوگل]دیسکت های با چگالی مضاعف 720 هزار اطلاعات و دیسکت های با چگالی بالا 4 میلیون داده را در خود نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]چگالی دوبرابر diskettes برابر با ۷۲۰ K از اطلاعات، چگالی بالا diskettes ۴ M داده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The diskette service offers staff the possibility of browsing, searching, and running automated searches based on stored personal-interest profiles.
[ترجمه گوگل]سرویس دیسکت به کارکنان امکان مرور، جستجو و اجرای جستجوهای خودکار را بر اساس نمایه های علاقه شخصی ذخیره شده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]خدمات دیسک نرم امکان مرور، جستجو، و اجرای جستجوهای خودکار مبتنی بر پروفایل های شخصی ذخیره شده را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A notch on the side of a diskette, used to allow the recording of data diskette.
[ترجمه گوگل]یک بریدگی در کنار دیسکت که برای ضبط دیسکت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در کنار یک دیسک نرم، برای اجازه ثبت در دیسک نرم داده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Insert a diskette into one of your computer's disk drive, as describe on page
[ترجمه گوگل]همانطور که در صفحه توضیح داده شده است، یک دیسکت را در یکی از درایو دیسک رایانه خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]دیسک نرم را در یکی از درایو دیسک کامپیوتر خود قرار دهید، همانطور که در صفحه توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A floppy diskette, is a thin circular piece of flexible polyester coated with a magnetic material.
[ترجمه گوگل]فلاپی دیسکت، یک قطعه دایره ای نازک از پلی استر انعطاف پذیر است که با مواد مغناطیسی پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]دیسک نرم دیسک نرم نازکی از پلی استر انعطاف پذیر است که با مواد مغناطیسی پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Copying bump pack data to diskette.
[ترجمه گوگل]کپی کردن داده های bump pack در دیسکت
[ترجمه ترگمان]در حال نسخه برداری از داده گره خورده در دیسک نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. INsert boot diskette in drive A : Press spacebar when ready.
[ترجمه گوگل]دیسکت بوت را در درایو A وارد کنید: وقتی آماده شد، کلید فاصله را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]دیسک نرم راه انداز در دیسک گردان A: هنگام آماده شدن دکمه spacebar را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plastic disk inside the diskette cover is flexible, not rigid.
[ترجمه گوگل]دیسک پلاستیکی داخل پوشش دیسکت انعطاف پذیر است، سفت نیست
[ترجمه ترگمان]دیسک پلاستیکی داخل دیسک نرم انعطاف پذیر است، نه سفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Make sure a diskette is inserted into the drive and the door is closed.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که یک دیسکت در درایو قرار داده شده و درب بسته است
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که دیسک نرم وارد دیسک گردان شود و در بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Data input: Via keyboard or 5 micro floppy diskette.
[ترجمه گوگل]ورودی داده: از طریق صفحه کلید یا 5 میکرو فلاپی دیسکت
[ترجمه ترگمان]ورودی داده: از طریق صفحه کلید یا دیسک نرم دیسک نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Capabilities and management of a diskette drive, a subtype of media access device.
[ترجمه گوگل]قابلیت ها و مدیریت یک درایو دیسکت، زیرنوع دستگاه دسترسی به رسانه
[ترجمه ترگمان]توانایی ها و مدیریت دیسک نرم دیسک نرم، یک نوع دستگاه دسترسی به رسانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Target diskette write protected. Correct, and then strike any key.
[ترجمه گوگل]دیسکت هدف محافظت از نوشتن تصحیح کنید و سپس هر کلیدی را بزنید
[ترجمه ترگمان]دیسک نرم هدف مورد محافظت قرار می گیرد درست است، و بعد هر کلید را بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرده کوچک (اسم)
diskette

تخصصی

[حسابداری] دیسکت در کامپیوتر
[کامپیوتر] دیسکت - دیسک مغناطیسی قابل انعطاف و جابه جا پذیری که برنامه ها و داده های کامپیوتری بر روی آن ذخیره می شوند. دیسکت 5/25 اینچی معمولاً « فلاپی دیسک » نامیده می شود، زیرا تمام دیسکت - حتی جلد آن - قابل انعطاف است . نگاه کنید به disk .
[برق و الکترونیک] دیسکت
[کامپیوتر] دیسک، دیسک کوچک، دیسکت، دیسکت لرزان.

انگلیسی به انگلیسی

• flexible disk on which computer data is stored (computers)

پیشنهاد کاربران

diskette ( n ) ( dɪsˈkɛt ) ( also floppy disk, floppy ) =a flat disk inside a plastic cover, that is used to store data in the form that a computer can read
diskette
دیسک، لوح، گرده کوچک، صفحه گرد

بپرس