1. disintegration of personality
از هم پاشیدگی شخصیت
2. This defeat led to the disintegration of the empire.
[ترجمه گوگل]این شکست منجر به فروپاشی امپراتوری شد
[ترجمه ترگمان]این شکست منجر به فروپاشی امپراطوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شکست منجر به فروپاشی امپراطوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Since the disintegration of the USSR, there has been only one superpower - the USA.
[ترجمه گوگل]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است - ایالات متحده آمریکا
[ترجمه ترگمان]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I could feel the sad power of disintegration: husbands gone off, wives abandoned, children baffled.
[ترجمه گوگل]میتوانستم قدرت غمانگیز فروپاشی را احساس کنم: شوهران رفتند، زنان رها شدند، بچهها گیج شدند
[ترجمه ترگمان]من می توانستم قدرت غم و اندوه را از هم جدا کنم: شوهرانشان را ترک کرده بودند، زن ها رها شده بودند، بچه ها گیج شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می توانستم قدرت غم و اندوه را از هم جدا کنم: شوهرانشان را ترک کرده بودند، زن ها رها شده بودند، بچه ها گیج شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The disintegration of the Takeshita faction was seen as a mixed blessing for Miyazawa.
[ترجمه گوگل]از هم پاشیدگی جناح تاکشیتا به عنوان یک موهبت متفاوت برای میازاوا تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]تجزیه و فروپاشی فرقه Takeshita به عنوان یک موهبت ترکیبی برای Miyazawa دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجزیه و فروپاشی فرقه Takeshita به عنوان یک موهبت ترکیبی برای Miyazawa دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Thus the disintegration of the radioactive elements is a heat source that has persisted for billions of years.
[ترجمه گوگل]بنابراین فروپاشی عناصر رادیواکتیو منبع گرمایی است که میلیاردها سال باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]از این رو فروپاشی عناصر رادیواکتیو یک منبع حرارتی است که میلیاردها سال دوام آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این رو فروپاشی عناصر رادیواکتیو یک منبع حرارتی است که میلیاردها سال دوام آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The disintegration of the left's main power-base will have far-reaching consequences.
[ترجمه گوگل]فروپاشی پایگاه اصلی قدرت چپ عواقب گسترده ای خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]فروپاشی پایه قدرت اصلی چپ منجر به عواقب بعدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروپاشی پایه قدرت اصلی چپ منجر به عواقب بعدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Total economic disintegration appeared to be imminent.
[ترجمه گوگل]فروپاشی کامل اقتصادی به نظر قریب الوقوع بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کل فروپاشی اقتصادی حتمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کل فروپاشی اقتصادی حتمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Romantics had raised the alarm about the disintegration in modern society of much that is essential to the full human experience.
[ترجمه گوگل]رمانتیک ها زنگ خطر را در مورد فروپاشی در جامعه مدرن به صدا درآورده بودند که برای تجربه کامل بشر ضروری است
[ترجمه ترگمان]رومانتیک ها، این هشدار را در مورد فروپاشی جامعه مدرن که برای تجربه کامل انسان ضروری است، مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رومانتیک ها، این هشدار را در مورد فروپاشی جامعه مدرن که برای تجربه کامل انسان ضروری است، مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Disintegration of this kind has implications that go beyond the children's grasp of the text they are actually trying to read.
[ترجمه گوگل]از هم گسیختگی از این نوع پیامدهایی دارد که فراتر از درک کودکان از متنی است که در واقع سعی در خواندن آن دارند
[ترجمه ترگمان]Disintegration از این نوع، مفاهیمی دارد که فراتر از درک کودکان از متن که در واقع در تلاش برای خواندن هستند، فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Disintegration از این نوع، مفاهیمی دارد که فراتر از درک کودکان از متن که در واقع در تلاش برای خواندن هستند، فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Result in the disintegration of the entire group.
[ترجمه گوگل]منجر به از هم پاشیدگی کل گروه می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه در فروپاشی کل گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه در فروپاشی کل گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The disintegration of infected cells provides another mechanism for the release of newly-formed viruses.
[ترجمه گوگل]متلاشی شدن سلول های آلوده مکانیسم دیگری را برای انتشار ویروس های تازه تشکیل شده فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تجزیه و فروپاشی سلول های آلوده، مکانیسم دیگری برای انتشار ویروس تازه تاسیس فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجزیه و فروپاشی سلول های آلوده، مکانیسم دیگری برای انتشار ویروس تازه تاسیس فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Flux is associated with alchemical dissolution and disintegration.
[ترجمه گوگل]شار با انحلال و تجزیه کیمیاگری مرتبط است
[ترجمه ترگمان]شار با انحلال alchemical و فروپاشی هم بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شار با انحلال alchemical و فروپاشی هم بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A comparative study on the disintegration of filamentous fungi.
[ترجمه گوگل]مطالعه تطبیقی تجزیه قارچ های رشته ای
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه تطبیقی در مورد تجزیه قارچ filamentous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه تطبیقی در مورد تجزیه قارچ filamentous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید