1. During October 1918 the Austro-Hungarian Empire began to disintegrate.
[ترجمه گوگل]در اکتبر 1918 امپراتوری اتریش-مجارستان شروع به فروپاشی کرد
[ترجمه ترگمان]در اکتبر ۱۹۱۸ امپراطوری اتریش - مجارستان شروع به تجزیه شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اکتبر ۱۹۱۸ امپراطوری اتریش - مجارستان شروع به تجزیه شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Time had caused the old books to disintegrate into a pile of fragments.
[ترجمه گوگل]زمان باعث شده بود که کتاب های قدیمی به انبوهی از تکه ها متلاشی شوند
[ترجمه ترگمان]زمان باعث شده بود که کتاب های قدیمی از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان باعث شده بود که کتاب های قدیمی از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Many meteors disintegrate during their passage through the atmosphere.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهاب ها در طی عبور از جو متلاشی می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهاب سنگ ها هنگام عبور از اتمسفر از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهاب سنگ ها هنگام عبور از اتمسفر از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At that speed the plane began to disintegrate.
[ترجمه گوگل]با این سرعت هواپیما شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه ترگمان]با این سرعت هواپیما شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این سرعت هواپیما شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bag had already begun to disintegrate.
[ترجمه گوگل]کیسه قبلاً شروع به متلاشی شدن کرده بود
[ترجمه ترگمان]کیف دارد از هم متلاشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کیف دارد از هم متلاشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The family is starting to disintegrate.
[ترجمه فاطمه ملاغلامعلی] خانواده مون داره از هم متلاشی می شه|
[ترجمه گوگل]خانواده شروع به فروپاشی می کند[ترجمه ترگمان]خانواده شروع به تجزیه شدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Economics is pushing nations to disintegrate and regions to integrate simultaneously.
[ترجمه گوگل]اقتصاد کشورها را به سمت تجزیه و مناطق را به سمت ادغام همزمان سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]اقتصاد کشورها را به تجزیه و تجزیه و تجزیه و تحلیل همزمان مناطق سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اقتصاد کشورها را به تجزیه و تجزیه و تجزیه و تحلیل همزمان مناطق سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And all her internal membranes began to disintegrate.
[ترجمه گوگل]و تمام غشاهای داخلی او شروع به متلاشی شدن کردند
[ترجمه ترگمان]و تمام غشا درونی بدنش از هم متلاشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و تمام غشا درونی بدنش از هم متلاشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The procedure employs sound waves to disintegrate kidney stones.
[ترجمه گوگل]در این روش از امواج صوتی برای تجزیه سنگ کلیه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش از امواج صوتی برای متلاشی شدن سنگ های کلیه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش از امواج صوتی برای متلاشی شدن سنگ های کلیه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When they disintegrate death takes place.
[ترجمه گوگل]وقتی از هم می پاشند مرگ اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان] وقتی که مرگ رو از هم جدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی که مرگ رو از هم جدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In such a situation, jobs naturally begin to disintegrate.
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی، مشاغل به طور طبیعی شروع به از هم پاشیدگی می کنند
[ترجمه ترگمان]در چنین وضعیتی، مشاغل به طور طبیعی شروع به تجزیه شدن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چنین وضعیتی، مشاغل به طور طبیعی شروع به تجزیه شدن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A 50-foot section of the roadway began to disintegrate after only a few cars had passed over it.
[ترجمه گوگل]یک بخش 50 فوتی از جاده پس از گذشتن چند خودرو از روی آن شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه ترگمان]قسمت ۵۰ متری جاده از هم جدا شد و فقط چند ماشین از آن عبور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قسمت ۵۰ متری جاده از هم جدا شد و فقط چند ماشین از آن عبور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Four feet of propeller blade snapped off, investigators said, and the engine cowling began to disintegrate.
[ترجمه گوگل]به گفته محققان، چهار فوت تیغه پروانه جدا شد و روکش موتور شروع به متلاشی شدن کرد
[ترجمه ترگمان]به گفته بازرسان، چهار پا تیغه پروانه از هم پاشید و موتور cowling متلاشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به گفته بازرسان، چهار پا تیغه پروانه از هم پاشید و موتور cowling متلاشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I shall call him Jack, the man we watched slowly disintegrate as the excitement of the campaign mounted.
[ترجمه گوگل]من او را جک مینامم، مردی که با افزایش هیجان کمپین، به آرامی از هم پاشید
[ترجمه ترگمان]من او را جک صدا خواهم کرد، مردی که به آرامی او را تماشا می کردیم، همچنان که هیجان اردو کشی از هم می پاشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من او را جک صدا خواهم کرد، مردی که به آرامی او را تماشا می کردیم، همچنان که هیجان اردو کشی از هم می پاشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید