disinherited

/ˌdɪsɪnˈherɪtɪd//ˌdɪsɪnˈherɪtɪd/

محروم ازارک، عاق

جمله های نمونه

1. he disinherited both his daughters
او هر دو دختر خود را از ارث محروم کرد.

2. the disinherited masses who lived behind the iron curtain
توده های محروم(از حقوق) که در پشت پرده ی آهنین زندگی می کردند

3. After the incident his father disinherited him.
[ترجمه گوگل]پس از این حادثه پدرش او را از ارث محروم کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن واقعه پدرش از او جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many minority groups throughout history have been disinherited by the majority.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گروه های اقلیت در طول تاریخ توسط اکثریت از ارث برده شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گروه های اقلیت در طول تاریخ از اکثریت محروم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For this deed he was disinherited.
[ترجمه گوگل]به خاطر این عمل او از ارث محروم شد
[ترجمه ترگمان]به خاطر این عمل، از ارث محروم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But his own children were disinherited.
[ترجمه گوگل]اما فرزندان خود او از ارث محروم شدند
[ترجمه ترگمان]اما فرزندان خودش از ارث محروم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He brought dishonor to the family and was disinherited by his father.
[ترجمه گوگل]او باعث آبروریزی خانواده شد و پدرش او را از ارث برد
[ترجمه ترگمان]پدر او را ننگین و ننگین ساخته بود و پدرش را از ارث محروم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Any one of these partners would have disinherited his son on the question of rebuilding Tellson's.
[ترجمه گوگل]هر یک از این شرکای پسرش را در مورد بازسازی تلسون از ارث می بردند
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از این شرکا پسر خود را از بازسازی موسسه تل سن محروم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Robert's father came from the Williams family of Herringstone, near Dorchester, and was disinherited for marrying beneath him.
[ترجمه گوگل]پدر رابرت از خانواده ویلیامز هرینگستون در نزدیکی دورچستر بود و به دلیل ازدواج زیر او از ارث محروم شد
[ترجمه ترگمان]پدر رابرت از خانواده ویلیامز نزدیک دور چس تر شد و به خاطر ازدواج با او از ارث محروم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The poor, as Catholic conservatives were later to point out, were disinherited by liberal legislation.
[ترجمه گوگل]فقرا، همانطور که محافظه کاران کاتولیک بعدها اشاره کردند، با قوانین لیبرال از ارث محروم شدند
[ترجمه ترگمان]فقرا، چون محافظه کاران کاتولیک بعدها به این موضوع اشاره کردند، از قوانین لیبرال خلق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When their daughter, another Maria, joined the Salvation Army she was disinherited.
[ترجمه گوگل]وقتی دخترشان، ماریا دیگری، به ارتش رستگاری پیوست، از ارث محروم شد
[ترجمه ترگمان]وقتی دخترشان، ماریا دیگر، به سپاه رستگاری پیوست، از ارث محروم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From the beginning he seems to have distrusted the intelligentsia and to have had a fellow-feeling for the disinherited and the down-and-out.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد از همان ابتدا به روشنفکران بی اعتماد بوده و نسبت به افراد بی ارث و فرومایه احساس همدردی داشته است
[ترجمه ترگمان]از همان ابتدا به نظر می رسد که به روشنفکران بدگمان است و احساس می کند که از ارث محروم و از طبقه پایین برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hart's good - bad man was always an outsider, always one of the disinherited.
[ترجمه گوگل]مرد خوب و بد هارت همیشه یک بیگانه بود، همیشه یکی از افراد بی ارث بود
[ترجمه ترگمان]هارت همیشه یک بیگانه بود، همیشه یک بیگانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deprived of lawful heritage, deprived of an inheritance
you say that people are disinherited when they have lost their cultural or social traditions.

پیشنهاد کاربران

بپرس