disinherit

/ˌdɪsɪnˈherɪt//ˌdɪsɪnˈherɪt/

معنی: عاق کردن، از اری محروم کردن
معانی دیگر: از ارث محروم کردن، از حقوق و امتیازات خود محروم کردن، از ارک محروم کردن

جمله های نمونه

1. Her father said he'd disinherit her if she married Stephen.
[ترجمه گوگل]پدرش گفت که اگر با استفن ازدواج کند، او را از ارث خواهد برد
[ترجمه ترگمان]پدرش گفت اگر با استیون ازدواج کند او را از ارث محروم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He threatened to disinherit her if she refused to obey.
[ترجمه گوگل]او را تهدید کرد که در صورت امتناع از اطاعت، او را از ارث خواهد برد
[ترجمه ترگمان]اگر از اطاعت کردن امتناع می کرد او را از ارث محروم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Louis the Pious decided to disinherit Pippin's sons, though the older, also called Pippin, was by now fifteen.
[ترجمه گوگل]لویی پارسا تصمیم گرفت پسران پیپین را از ارث ببرد، اگرچه پسر بزرگتر که پیپین نیز نامیده می شد، اکنون پانزده سال داشت
[ترجمه ترگمان]لویی هیجدهم تصمیم گرفت که پسران پی پین را از ارث محروم سازد، هرچند که قدیمی تر از این هم اکنون پانزده سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You don't mean to disinherit her, do you ?
[ترجمه گوگل]شما قصد ندارید او را از ارث بردارید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو قصد نداری او را از ارث محروم کنی، می دانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Earth, methinks, Will disinherit thy philosophy.
[ترجمه گوگل]زمین، فکر می کند، فلسفه تو را از ارث خواهد برد
[ترجمه ترگمان]زمین، به نظر من، ویل فلسفه تو را از ارث محروم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After you're married, it takes more lawyering to disinherit a spouse.
[ترجمه گوگل]بعد از ازدواج، برای سلب ارث از همسر نیاز به وکالت بیشتری است
[ترجمه ترگمان]بعد از ازدواج باید همسر خود را از ارث محروم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First, she adopted a young woman, Chandi Heffner, only to disinherit her.
[ترجمه گوگل]اول، او یک زن جوان به نام چندی هفنر را به فرزندی پذیرفت تا او را از ارث بگیرد
[ترجمه ترگمان]اول یک زن جوان را به فرزندی قبول کرد که او را از ارث محروم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Despite the immense difference in station and against her parents' threat to disinherit, Catherine and Klesmer have become engaged.
[ترجمه گوگل]علیرغم تفاوت های بسیار زیاد در ایستگاه و در مقابل تهدید والدینش به سلب ارث، کاترین و کلمر نامزد کرده اند
[ترجمه ترگمان]با وجود تفاوت زیاد در ایستگاه و مقابله با تهدید پدر و مادرش از ارث محروم شدن، کاترین و Klesmer نامزد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This child had been the colonel's joy in his solitude; but the grandfather had imperatively claimed his grandson, declaring that if the child were not given to him he would disinherit him.
[ترجمه گوگل]این کودک شادی سرهنگ در خلوتش بود اما پدربزرگ اجباراً نوه خود را ادعا کرده بود و اعلام کرده بود که اگر فرزند به او داده نشود، او را از ارث خواهد برد
[ترجمه ترگمان]این بچه شادی کلنل را در انزوای خود دیده بود؛ اما پدربزرگ با تحکم گفت که نوه اش را از ارث محروم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاق کردن (فعل)
damn, curse, anathematize, disinherit

از اری محروم کردن (فعل)
disinherit

انگلیسی به انگلیسی

• exclude from a will; deprive of an inheritance
if you disinherit your children, you legally arrange that, when you die, they will not receive any of your money or property.

پیشنهاد کاربران

بپرس