dishwasher

/ˈdɪˌʃwɑːʃər//ˈdɪʃwɒʃə/

معنی: ماشین ظرفشویی، ظرفشو، کارگر طرفشو
معانی دیگر: ماشین طرفشویی، علوم مهندسى : ماشین طرفشویى

جمله های نمونه

1. The dishwasher is a wonderful invention.
[ترجمه یلدا] ماشین ظرفشویی یک اختراع عالی است
|
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یک اختراع فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی یک اختراع شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It wastes energy to run the dishwasher half empty.
[ترجمه گوگل]نیمه خالی ماشین ظرفشویی را هدر می دهد
[ترجمه ترگمان]انرژی را هدر می دهد تا ماشین ظرفشویی را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dishwasher has been a real blessing!
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یک نعمت واقعی بوده است!
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی یه نعمت واقعی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A dishwasher can save much labour.
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی می تواند در کار بسیار صرفه جویی کند
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی می تواند نیروی کار زیادی را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Read the manufacturer's instructions before using your new dishwasher.
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از ماشین ظرفشویی جدید خود دستورالعمل های سازنده را بخوانید
[ترجمه ترگمان]قبل از استفاده از ماشین ظرفشویی، دستورالعمل کارخانه سازنده را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We bought the dishwasher on credit.
[ترجمه گوگل]ما ماشین ظرفشویی را به صورت اعتباری خریدیم
[ترجمه ترگمان]ما the ماشین dishwasher رو خریدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leona put some detergent into the dishwasher, shut the door and pressed the switch.
[ترجمه گوگل]لئونا مقداری مواد شوینده داخل ماشین ظرفشویی گذاشت، در را بست و سوئیچ را فشار داد
[ترجمه ترگمان]او مایع ظرف شویی را در ماشین ظرف شویی گذاشت و در را بست و کلید را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dishwasher has worn the glaze off the china.
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی لعاب را از روی چینی ساییده است
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی glaze رو از چینی درآورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We bought a dishwasher to make life easier.
[ترجمه گوگل]ما ماشین ظرفشویی خریدیم تا زندگی را راحت تر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک ماشین ظرفشویی را خریدیم تا زندگی را آسان تر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You would save time with a dishwasher.
[ترجمه گوگل]با ماشین ظرفشویی در زمان صرفه جویی می کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید زمان رو با ماشین dishwasher صرفه جویی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can manage without a dishwasher.
[ترجمه گوگل]من می توانم بدون ماشین ظرفشویی مدیریت کنم
[ترجمه ترگمان]بدون ماشین ظرفشویی هم میتونم مدیریت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our dishwasher is the latest model .
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی ما آخرین مدل است
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی ما آخرین مدل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will you help me load the dishwasher?
[ترجمه گوگل]آیا به من کمک می کنید ماشین ظرفشویی را بار کنم؟
[ترجمه ترگمان]کم کم می کنی ماشین ظرفشویی رو پر کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This dishwasher can be built in.
[ترجمه گوگل]این ماشین ظرفشویی قابلیت ساخت دارد
[ترجمه ترگمان]این ماشین ظرفشویی را می توان ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dish washer is one of the appliances.
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یکی از این لوازم است
[ترجمه ترگمان]ماده واشر یکی از لوازم خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I'll just get these dishes washed and then I'll come.
[ترجمه گوگل]من فقط این ظرف ها را می شوم و بعد می آیم
[ترجمه ترگمان]فقط این ظرف ها رو شستم و بعدش می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I remember the periods that he went through, dish washing and doing house work and those kind of things.
[ترجمه گوگل]دوره هایی را که می گذراند، ظرف شستن و کارهای خانه و از این دست چیزها را به یاد دارم
[ترجمه ترگمان]دوره هایی را که او از آن عبور می کرد، شستن ظرف ها و کاره ای خانه و این جور چیزها را به یاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. For dish washing, two plastic containers were filled with lake water, one with soap and the other for rinsing.
[ترجمه گوگل]برای شستن ظروف، دو ظرف پلاستیکی را با آب دریاچه پر کردند، یکی با صابون و دیگری برای آبکشی
[ترجمه ترگمان]برای شستن ظرف ها، دو کانتینر پلاستیکی با آب دریاچه، یکی با صابون و دیگری برای شستشو پر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. O'Hara's bed was made and the dishes washed.
[ترجمه گوگل]تخت اوهارا مرتب شد و ظرف ها شسته شد
[ترجمه ترگمان]تخت خواب اوها را درست شده بود و ظرف ها شسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Yes, just put your plate in the dish washer, please.
[ترجمه گوگل]بله، فقط بشقاب خود را در ماشین ظرفشویی بگذارید، لطفا
[ترجمه ترگمان] آره، فقط پلاک ماشین لباسشویی رو بذار تو ماشین لباسشویی لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It also has a nice dish washer and microwave oven.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای ماشین ظرفشویی و مایکروفر زیبا است
[ترجمه ترگمان]همچنین یک ماشین ظرف شویی خوب و فر مایکروویو نیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. His house is replete with domestic appliances, like air - conditioner, washing machine, refrigerator, dish washer, etc.
[ترجمه گوگل]خانه او مملو از لوازم خانگی مانند کولر، ماشین لباسشویی، یخچال، ظرفشویی و غیره است
[ترجمه ترگمان]خانه اش مملو از وسایل خانگی، مانند تهویه مطبوع، ماشین لباس شویی، یخچال، واشر ظرف غذا و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. A kitchen full of electrical appliances, eg a washing - machine, dish washer, liquidizer, etc.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه پر از وسایل برقی، مانند ماشین لباسشویی، ظرفشویی، مایع ساز و غیره
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه پر از وسایل الکتریکی مثل ماشین لباس شویی، واشر ظرف غذا، liquidizer و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماشین ظرفشویی (اسم)
dishwasher

ظرفشو (اسم)
dishwasher

کارگر طرفشو (اسم)
dishwasher

انگلیسی به انگلیسی

• machine for washing dishes; one employed to wash dishes
a dishwasher is a machine that washes dishes, plates, cutlery, etc.
machine for washing dishes; one employed to wash dishes

پیشنهاد کاربران

ظرف شور
قهرمان خاموش آشپزخونه! مسئول شستن ظروف، قابلمه ها، وسایل پخت و تمیز نگه داشتن محیط.
مثال: The dishwasher worked non - stop during dinner rush.
ظرف شور موقع شلوغی شام بدون وقفه کار کرد.
ماشین ظرفشویی ( دستگاهی برای شستن ظروف ) اسم
"The dishwasher needs to be unloaded. "
ظرفشور ( وسیله برقی شست و شو دهنده ) اسم
"The new dishwasher is very efficient. "
لیست وسایل آشپزخانه به انگلیسی:
✅Pot:قابلمه
✅Potholder:دستگیره
✅Oven:فر
✅Microwave: مایکروویو
✅Refrigerator: یخچال
✅kettle:کتری
✅Mixer:همزن
✅Mixing bowl:کاسه همزن
✅Blender: مخلوط کن
...
[مشاهده متن کامل]

✅Toaster:توستر
✅stove:اجاق گاز
✅Spoon: قاشق
✅fork:چنگال
✅Knife:چاقو
✅Cutting board:تخته برش
✅Measuring cup: پیمانه
✅Measuring spoon:قاشق پیمانه ای
✅Plate:ظرف، بشقاب
✅Glass:لیوان
✅Sink:سینک
✅Cabinet: کابینت
✅Ladle:ملاقه
✅Dishwasher: ماشین ظرفشویی
✅Whisk:همزن دستی
✅Grater:رنده
✅Spatula:کفگیر
✅Peeler:پوست کن
✅Baking dish:ظرف پخت
✅Salt shaker:نمکدان
✅Corkscrew: دربازکن
✅Can opener:بازکن قوطی
✅Napkin: دستمال
✅Pitcher:پارچ
✅Sieve:الک
✅Tea strainer:صافی چای
✅Flask:دمابان، فلاسک
✅Thermos:فلاسک
✅Scale: ترازو
✅Timer: زمانسنج
✅Apron:پیش بند
✅Oven mitts:دستکش آشپزخانه
✅Cleaning cloth: دستمال تمیز کننده
✅Sponge:اسفنج
✅Coffee maker:قهوه ساز
✅Tea pot:قوری
✅Pepper mill:آسیاب فلفل
✅Exhaust hood:هود آشپزخانه

ماشین ظرفشویی
مثال:
I emptied the dishwasher
من ماشین ظرفشویی را خالی کردم.
dishwasher ( n ) ( dɪʃˌwɑʃər ) =a machine for washing plates, cups, etc. , e. g. to load the dishwasher.
dishwasher
Noun - countable :
۱ : ماشین ظرفشویی
۲ : کارگر ظرفشویی ( به خصوص در رستوران ها )
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dishwasher
ماشین لباسشویی
dish washer can wash and clean the dirty dishes
ماشین ظرفشویی، کارگر ظرف شور
Amachine that wash dirty dish
ماشین ظرف شویی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس