1. his dishonesty justified my previous suspicions
نادرستی او سوظن های قبلی مرا توجیه کرد.
2. they accused him of dishonesty
او را به نادرستی متهم کردند.
3. i remonstrated with him concerning his dishonesty
او را به خاطر عدم صداقت سرزنش کردم.
4. He has acquired a reputation for dishonesty.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بی صداقتی شهرت پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]او به دلیل عدم صداقت شهرتی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به دلیل عدم صداقت شهرتی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has learned that dishonesty does not pay.
[ترجمه گوگل]او آموخته است که بی صداقتی هزینه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]او دریافته است که عدم صداقت پول را پرداخت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دریافته است که عدم صداقت پول را پرداخت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Political dishonesty ought to be plucked up by the roots.
[ترجمه گوگل]بی صداقتی سیاسی را باید ریشه کن کرد
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت سیاسی باید از ریشه کنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت سیاسی باید از ریشه کنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is a case of stupidity, not dishonesty.
[ترجمه گوگل]این یک مورد حماقت است، نه بی صداقتی
[ترجمه ترگمان]این یه پرونده احمقانه ست نه dishonesty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یه پرونده احمقانه ست نه dishonesty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I parted with him for his dishonesty.
[ترجمه گوگل]من به خاطر عدم صداقتش از او جدا شدم
[ترجمه ترگمان]من به خاطر dishonesty از او جدا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به خاطر dishonesty از او جدا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They openly accused her of dishonesty.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا او را به عدم صداقت متهم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا او را به نادرستی متهم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا او را به نادرستی متهم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You're laying yourself wide open to accusations of dishonesty.
[ترجمه گوگل]شما خود را کاملاً در معرض اتهامات نادرستی قرار می دهید
[ترجمه ترگمان]تو خودت را در معرض اتهامات عدم صداقت قرار می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو خودت را در معرض اتهامات عدم صداقت قرار می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most people enjoy reading about deceit and dishonesty in high places.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم از خواندن در مورد فریب و بی صداقتی در مکان های بلند لذت می برند
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم از خواندن در مورد فریب و عدم صداقت در مکان های بالا لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم از خواندن در مورد فریب و عدم صداقت در مکان های بالا لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If he suspected an employee of dishonesty, he was not above wire-tapping.
[ترجمه گوگل]اگر او به یک کارمند مشکوک به عدم صداقت بود، بالاتر از استراق سمع نبود
[ترجمه ترگمان]اگر او به یک کارمند of مشکوک بود، از شنود مکالمات تلفنی بالاتر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر او به یک کارمند of مشکوک بود، از شنود مکالمات تلفنی بالاتر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The enquiry cleared him of any taint of suspicion/dishonesty.
[ترجمه گوگل]تحقیق او را از هرگونه ظن و نادرستی پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پرس و جو او را از هرگونه سو ظن و نادرستی پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرس و جو او را از هرگونه سو ظن و نادرستی پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She teed off on him for his dishonesty.
[ترجمه گوگل]او را به خاطر عدم صداقتش مورد آزار و اذیت قرار داد
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر dishonesty به این موضوع فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر dishonesty به این موضوع فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید