1. Corman brushed off accusations that he had acted dishonestly.
[ترجمه گوگل]کورمن اتهاماتی مبنی بر اینکه او غیر صادقانه عمل کرده است را رد کرد
[ترجمه ترگمان]Corman از accusations که با شرف انجام داده بود شانه زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Corman از accusations که با شرف انجام داده بود شانه زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was accused of dishonestly obtaining property.
[ترجمه گوگل]او متهم به کسب اموال غیرصادقانه بود
[ترجمه ترگمان]او به گرفتن اموال متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به گرفتن اموال متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's been accused of acting dishonestly.
[ترجمه گوگل]او به رفتار غیر صادقانه متهم شده است
[ترجمه ترگمان]او به بازی dishonestly متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به بازی dishonestly متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Murder; and Theft: dishonestly appropriating property belonging to another with the intention of permanently depriving the owner of it.
[ترجمه گوگل]قتل؛ و دزدی: تصاحب غیر صادقانه اموال متعلق به دیگری به قصد سلب دائم مالک
[ترجمه ترگمان]دزدی، و دزدی: مصادره اموال متعلق به دیگری با قصد محروم کردن صاحب آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدی، و دزدی: مصادره اموال متعلق به دیگری با قصد محروم کردن صاحب آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The money was dishonestly obtained.
[ترجمه گوگل]پول به طور غیر صادقانه به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]پول به دست فراموشی سپرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پول به دست فراموشی سپرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had dishonestly and intentionally not fulfilled that obligation.
[ترجمه گوگل]او به طور غیر صادقانه و عمدی به این تعهد عمل نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این تعهد را به عمد انجام داده بود و به عمد آن را اجرا نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تعهد را به عمد انجام داده بود و به عمد آن را اجرا نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He also admitted other charges of dishonestly handling a stolen ring and theft of a car.
[ترجمه گوگل]وی همچنین به اتهامات دیگری مبنی بر برخورد غیرصادقانه با حلقه سرقتی و سرقت خودرو اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین به اتهامات دیگری مبنی بر حمل و نقل یک حلقه دزدی و سرقت یک خودرو اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنین به اتهامات دیگری مبنی بر حمل و نقل یک حلقه دزدی و سرقت یک خودرو اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My friend makes made some quick, easy dishonestly. I never thought Bob would have sticky fingers.
[ترجمه گوگل]دوست من برخی از موارد را سریع و آسان به صورت غیر صادقانه درست می کند هرگز فکر نمی کردم باب انگشتان چسبناکی داشته باشد
[ترجمه ترگمان] دوستم یه مقدار سریع و بدون dishonestly درست کرد هیچوقت فکر نمی کردم باب انگشت های چسبناک داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دوستم یه مقدار سریع و بدون dishonestly درست کرد هیچوقت فکر نمی کردم باب انگشت های چسبناک داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Corruption means dishonestly using your position or power to your own advantage, especially for money.
[ترجمه گوگل]فساد یعنی استفاده ناصادقانه از موقعیت یا قدرت خود به نفع خود، به ویژه برای پول
[ترجمه ترگمان]فساد به معنی استفاده از موقعیت یا قدرت شما به نفع خودتان است، به خصوص برای پول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فساد به معنی استفاده از موقعیت یا قدرت شما به نفع خودتان است، به خصوص برای پول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It requires more thinking to make the money dishonestly, but the rewards may be great.
[ترجمه گوگل]برای بدست آوردن غیر صادقانه پول نیاز به تفکر بیشتری دارد، اما ممکن است پاداش آن عالی باشد
[ترجمه ترگمان]این کار نیاز به تفکر بیشتری برای کسب درآمد دارد، اما پاداش ممکن است عالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار نیاز به تفکر بیشتری برای کسب درآمد دارد، اما پاداش ممکن است عالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He got the money dishonestly, by forging his brother's signature.
[ترجمه گوگل]او این پول را با جعل امضای برادرش غیر صادقانه دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] اون پول و با جعل امضای برادرش بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون پول و با جعل امضای برادرش بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He acted dishonestly when he gave the contract to his best friend.
[ترجمه گوگل]او زمانی که قرارداد را به بهترین دوستش داد، غیر صادقانه رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]او هنگامی که قرارداد را به بهترین دوست خود داد، dishonestly عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هنگامی که قرارداد را به بهترین دوست خود داد، dishonestly عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To dishonestly for one's own use; embezzle.
[ترجمه گوگل]غیر صادقانه برای استفاده شخصی؛ اختلاس کردن
[ترجمه ترگمان]که با استفاده از منافع شخصی، بی شرف، اختلاس بکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]که با استفاده از منافع شخصی، بی شرف، اختلاس بکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My friend made some quick easy money dishonestly.
[ترجمه گوگل]دوست من به راحتی پولی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]دوستم یه مقدار پول سریع و بدون دروغ درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوستم یه مقدار پول سریع و بدون دروغ درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید