dishearten

/ˌdɪsˈhɑːrtn̩//dɪsˈhɑːtn̩/

معنی: دلسرد کردن، نومید کردن
معانی دیگر: مایوس و مرعوب کردن، کم دل کردن، بدروحیه کردن، افسرده و نومید کردن، دلسرد و بیمناک کردن، نگران کردن

جمله های نمونه

1. his writings disturb and dishearten the reader
نوشته های او خواننده را نگران و مایوس می کند.

2. the difficulty of this problem does not dishearten me
دشواری این مسئله مرا دلسرد نمی کند.

3. Don't be disheartened by a single failure.
[ترجمه محمد تردست] با اولین شکست ( یا حالا یه شکست ) تو که نباید دلسرد شی ( یا نا امید نشو )
|
[ترجمه گوگل]از یک شکست ناامید نشوید
[ترجمه ترگمان]با یک شکست روبرو نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was beginning to feel very disheartened.
[ترجمه گوگل]او کم کم داشت احساس ناامیدی می کرد
[ترجمه ترگمان]داشت افسرده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those young men are too easily disheartened by difficulties.
[ترجمه گوگل]آن مردان جوان به راحتی از مشکلات ناامید می شوند
[ترجمه ترگمان]این مردان جوان خیلی زود از مشکلات ناامید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was disheartened at the result.
[ترجمه گوگل]او از نتیجه ناامید شد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's easily disheartened by difficulties.
[ترجمه گوگل]او به راحتی از مشکلات ناامید می شود
[ترجمه ترگمان]به راحتی از مشکلات ناامید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was disheartened by their hostile reaction.
[ترجمه گوگل]او از واکنش خصمانه آنها ناامید شد
[ترجمه ترگمان]از عکس العمل خصمانه آن ها دلسرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He felt disheartened at his failure.
[ترجمه گوگل]او از شکست خود احساس ناامیدی کرد
[ترجمه ترگمان]از این کار نومید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The peasants were dismally disheartened by the long drought.
[ترجمه گوگل]دهقانان از خشکسالی طولانی مأیوس شده بودند
[ترجمه ترگمان]دهقانان از خشکسالی دراز نومید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. News of another job rejection disheartened her badly.
[ترجمه گوگل]خبر رد شدن شغل دیگری او را به شدت ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]خبر یکی دیگر از مشاغل به شدت او را ناامید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was very disheartened by the results of the test.
[ترجمه گوگل]او از نتایج آزمایش بسیار ناامید شد
[ترجمه ترگمان]او از نتایج آزمایش ها ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't let this set - back dishearten you.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید این وضعیت شما را ناامید کند
[ترجمه ترگمان]نذار این کار دوباره شروع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's disheartening to see what little progress has been made.
[ترجمه گوگل]مایوس کننده است که ببینیم چه پیشرفت کمی حاصل شده است
[ترجمه ترگمان]ناامید کننده است که ببینیم پیشرفت کمی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The feeble applause disheartened us.
[ترجمه گوگل]تشویق ضعیف ما را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق feeble ما را دلسرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلسرد کردن (فعل)
estrange, dissuade, dispirit, disappoint, discourage, dishearten, unnerve

نومید کردن (فعل)
dishearten

انگلیسی به انگلیسی

• discourage, depress, dispirit

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : dishearten
✅️ اسم ( noun ) : disheartenment
✅️ صفت ( adjective ) : disheartening / disheartened
✅️ قید ( adverb ) : _
دلسرد کردن

بپرس