1. He noted the disharmony between husband and wife.
[ترجمه گوگل]او به ناهماهنگی بین زن و شوهر اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او به عدم هماهنگی بین زن و شوهر اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عدم هماهنگی بین زن و شوهر اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Racial disharmony is what makes the news; when people get along, we don't hear about it.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی نژادی چیزی است که خبر را می سازد وقتی مردم با هم کنار می آیند، ما در مورد آن چیزی نمی شنویم
[ترجمه ترگمان]Racial با عدم disharmony این است که وقتی مردم وارد می شوند، ما در این مورد چیزی نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Racial با عدم disharmony این است که وقتی مردم وارد می شوند، ما در این مورد چیزی نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This will cause emotional disharmony and make it difficult to act effectively in any way at all.
[ترجمه گوگل]این امر باعث ناهماهنگی عاطفی می شود و عمل موثر به هیچ وجه را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث عدم هماهنگی عاطفی می شود و باعث می شود که به طور موثر عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث عدم هماهنگی عاطفی می شود و باعث می شود که به طور موثر عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Classical musicians engage in romantic disharmony when an insecure violist falls in love with a married violinist who has an unsavory secret.
[ترجمه گوگل]نوازندگان کلاسیک زمانی که یک ویولونیست ناامن عاشق یک ویولونیست متاهل می شود که رازی ناخوشایند دارد، دچار ناهماهنگی عاشقانه می شوند
[ترجمه ترگمان]آهنگسازان کلاسیک در عدم هماهنگی رمانتیک در زمانی که یک violist ناامن عاشق یک ویولن نواز متاهل است که یک راز ناخوشایند دارد، درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آهنگسازان کلاسیک در عدم هماهنگی رمانتیک در زمانی که یک violist ناامن عاشق یک ویولن نواز متاهل است که یک راز ناخوشایند دارد، درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This points to a significant disharmony between the rhetoric of schooling and the practice.
[ترجمه گوگل]این به ناهماهنگی قابل توجهی بین لفاظی مدرسه و عمل اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به عدم هماهنگی قابل توجهی بین معانی مدرسه رفتن و تمرین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به عدم هماهنگی قابل توجهی بین معانی مدرسه رفتن و تمرین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The regional development disharmony is disharmony of urban - rural development in essence.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی توسعه منطقه ای در اصل ناهماهنگی توسعه شهری - روستایی است
[ترجمه ترگمان]عدم هماهنگی منطقه ای، مربوط به توسعه روستایی - روستایی در اصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم هماهنگی منطقه ای، مربوط به توسعه روستایی - روستایی در اصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Disharmony between the Liver and Spleen causes irritability along with abdominal distension and pain.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی بین کبد و طحال باعث تحریک پذیری همراه با اتساع و درد شکم می شود
[ترجمه ترگمان]بین کبد و طحال بزرگ، باعث عصبانی شدن و درد شکمی و درد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بین کبد و طحال بزرگ، باعث عصبانی شدن و درد شکمی و درد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The end result is strife and disharmony.
[ترجمه گوگل]نتیجه نهایی نزاع و ناهماهنگی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی، نزاع و عدم هماهنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی، نزاع و عدم هماهنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Disharmony or desynchronizing of a frequency means that the organ of the frequency gets ill.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی یا عدم هماهنگی یک فرکانس به این معنی است که اندام فرکانس بیمار می شود
[ترجمه ترگمان]disharmony یا desynchronizing یک فرکانس به این معنی است که ارگان فرکانس بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disharmony یا desynchronizing یک فرکانس به این معنی است که ارگان فرکانس بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The core of tension - type headache is disharmony ofand blockage of collaterals by phlegm and blood stasis.
[ترجمه گوگل]هسته سردرد تنشی ناهماهنگی و انسداد وثیقه توسط خلط و سکون خون است
[ترجمه ترگمان]هسته سردرد از نوع تنش، عدم هماهنگی و انسداد collaterals توسط خلط و خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هسته سردرد از نوع تنش، عدم هماهنگی و انسداد collaterals توسط خلط و خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At present, problems of disharmony is grave between consumption and environment, which should be solved carefully.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشکلات ناهماهنگی بین مصرف و محیط زیست جدی است که باید با دقت حل شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مشکلات مربوط به عدم هماهنگی بین مصرف و محیط است که باید به دقت حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مشکلات مربوط به عدم هماهنگی بین مصرف و محیط است که باید به دقت حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. ACN contamination could result in the disharmony of calcium homeostasis of liver in rats.
[ترجمه گوگل]آلودگی ACN می تواند منجر به ناهماهنگی هموستاز کلسیم کبد در موش صحرایی شود
[ترجمه ترگمان]آلودگی آلودگی می تواند نتیجه the در homeostasis calcium از کبد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آلودگی آلودگی می تواند نتیجه the در homeostasis calcium از کبد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the 1960s this preoccupation gave way to an urgent need to consider domestic problems such as racial disharmony and poverty.
[ترجمه گوگل]در دهه 1960 این مشغله جای خود را به نیاز مبرم به بررسی مشکلات داخلی مانند ناهماهنگی نژادی و فقر داد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰ این مشغولیت ذهنی به یک نیاز مبرم به فکر کردن به مشکلات داخلی مانند عدم هماهنگی نژادی و فقر انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰ این مشغولیت ذهنی به یک نیاز مبرم به فکر کردن به مشکلات داخلی مانند عدم هماهنگی نژادی و فقر انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At least you are starting with a breeding pair, but even so you may experience some disharmony.
[ترجمه گوگل]حداقل شما با یک جفت مولد شروع می کنید، اما حتی ممکن است کمی ناهماهنگی را تجربه کنید
[ترجمه ترگمان]حداقل شما با یک جفت breeding شروع می کنید، اما حتی ممکن است برخی ناهماهنگی را تجربه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حداقل شما با یک جفت breeding شروع می کنید، اما حتی ممکن است برخی ناهماهنگی را تجربه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید