dish up

جمله های نمونه

1. I shall be ready to dish up in a few minutes ; are the family all at table?
[ترجمه گوگل]من تا چند دقیقه دیگر آماده خواهم شد تا غذا بخورم آیا خانواده همه سر میز هستند؟
[ترجمه ترگمان]تا چند دقیقه دیگر حاضر خواهم شد که ظرف غذا را ظرف چند دقیقه صرف کنم همه خانواده سر میز هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You pour the wine while I dish up.
[ترجمه گوگل]شما شراب را می‌ریزید در حالی که من غذا می‌خورم
[ترجمه ترگمان] وقتی دارم غذا می خورم، شراب بریز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll dish up and you can grate the Parmesan.
[ترجمه گوگل]من غذا را درست می کنم و شما می توانید پارمزان را رنده کنید
[ترجمه ترگمان]من غذا می خورم و تو میتونی the رو خاموش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Could you dish up the vegetables?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید سبزیجات را بپزید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی سبزیجات رو درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She asked Mary to help her dish up the dinner.
[ترجمه Saeid.T] اون دختره از مری خواست که کمک کند بهش شام بکشه
|
[ترجمه گوگل]او از مریم خواست که به او در تهیه غذا کمک کند
[ترجمه ترگمان]از مری خواست تا شام را برای شام آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can dish up lavish meals without doing anything more than popping a ready meal in the microwave.
[ترجمه گوگل]شما می توانید بدون انجام کاری بیشتر از پختن یک غذای آماده در مایکروویو، غذاهای مجلل را سرو کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید وعده های غذایی پر زرق و برق را بدون انجام هر کاری بیشتر از خوردن غذای آماده در مایکروویو بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who would have believed life could dish up such double portions of irony?
[ترجمه گوگل]چه کسی باور می کرد که زندگی بتواند این طنز مضاعف را از بین ببرد؟
[ترجمه ترگمان]کی فکرش رو می کرد که زندگی میتونه یه تیکه تیکه های مسخره رو درست کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She can dish up a lovely meal when she wants to.
[ترجمه گوگل]وقتی بخواهد می تواند یک غذای خوشمزه درست کند
[ترجمه ترگمان]اون میتونه یه غذای خوش مزه درست کنه وقتی که میخواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Help me dish up the dinner, will you, please?
[ترجمه گوگل]به من کمک کن تا شام را درست کنم، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]کم کم کن شام رو آماده کنم، میشه لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Help me dish up the dinner.
[ترجمه گوگل]کمکم کن شام رو درست کنم
[ترجمه ترگمان] کم کم کن شام رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Steven went back into the kitchen to dish up.
[ترجمه گوگل]استیون برای صرف غذا به آشپزخانه برگشت
[ترجمه ترگمان]استیون \"به آشپزخانه برگشت تا غذا رو درست کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We're all ready, so you can dish up the pudding.
[ترجمه گوگل]ما همه آماده ایم، بنابراین شما می توانید پودینگ را بپزید
[ترجمه ترگمان]ما همه آماده ایم، بنابراین شما می توانید پودینگ را جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Help me dish up the vegetables.
[ترجمه گوگل]کمکم کن سبزیجات را درست کنم
[ترجمه ترگمان]کم کم کن سبزیجات رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pour in Shaoxing wine. Dish up to serve and garnish with green chillies.
[ترجمه گوگل]در شراب Shaoxing بریزید ظرف را برای سرو سرو کنید و با فلفل سبز تزیین کنید
[ترجمه ترگمان]در شراب Shaoxing بریزید برای تزیین کردن و تزیین کردن فلفل چیلی با فلفل چیلی آماده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• provide food; put on a plate, serve (food)

پیشنهاد کاربران

Dish up ( tr, informal ) – meaning: to prepare or present, esp in an attractive manner; offer or present something.
آماده کردن یا ارائه کردن چیزی مخصوصاً به شکلی جذاب؛ عرضه کردن؛ فراهم دیدن
Example1: 👇
...
[مشاهده متن کامل]

So, politics dishes up conflict as a substitute for evidence - based policy, over and over again.
بنابراین، سیاست، با فراهم دیدن بستری برای تضاد بعنوان جایگزینی برای سیاست مبتنی بر شواهد بارها و بارها سیاست تضاد را جذاب ارائه می کند.
Example 2: 👇
Now urbanization is dishing up the same dilemma.
اکنون، شهرنشینی معضل مشابهی را عرضه می کند ( تدارک می بیند ) .
Example 3: 👇
GARRISON: Did his refusal to mention Chevalier endanger the security of the project?
LANSDALE: No. It just gave us a lot of extra work, the story ( the cock - and - bull story ) he dished up to us.
* In the Matter of J. Robert Oppenheimer - a play by Heinar Kipphardt
گاریسون: آیا امتناع او از ذکر چوالییِر امنیت پروژه را به خطر انداخت؟
لانسدیل: نه. این فقط کار اضافی زیادی برای ما درست کرد، یک داستان سرِکاری که آپنهایمر بصورت جذاب جعل و برای ما فراهم کرده بود.
* گفتگوی انتخابی از: نمایشنامه ی #در قضیه جِی رابرت آپانهایمر، # اثر هاینار کیپهارت

dish up
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/dish-up
کشیدن غذا در ظرف . dish up the scrambled eggs onto a plate.

بپرس