dish out

/ˈdɪʃˈaʊt//dɪʃaʊt/

در بشقاب خوردن، در ظرف ریختن

جمله های نمونه

1. Paul still tends to dish out unwanted advice.
[ترجمه گوگل]پل هنوز هم تمایل دارد توصیه های ناخواسته را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]پاول همچنان توصیه می کند که توصیه های ناخواسته را رعایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'll probably dish out some leaflets there too.
[ترجمه گوگل]احتمالاً در آنجا هم چند جزوه پخش خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]شاید هم مقداری از این اوراق را هم تهیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They dish out clean towels on Monday.
[ترجمه m] آنها دوشنبه حوله های تمیز را توزیع خواهند کرد
|
[ترجمه گوگل]آنها روز دوشنبه حوله های تمیز می خورند
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه حوله ها را تمیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Linzi is well qualified to dish out advice.
[ترجمه m] لینزی بسیار شایسته ی این است که مشاوره بدهد
|
[ترجمه گوگل]لینزی برای ارائه مشاوره به خوبی واجد شرایط است
[ترجمه ترگمان]Linzi به خوبی صلاحیت رسیدگی به این توصیه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can you dish out the potatoes please?
[ترجمه m] آیا می توانید سیب زمینی را سرو کنید؟
|
[ترجمه گوگل]میشه لطفا سیب زمینی ها رو بشورید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا سیب زمینی رو درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's very keen to dish out criticism.
[ترجمه m] او بسیار مشتاق است تا انتقاد کند
|
[ترجمه گوگل]او بسیار مشتاق است که انتقادات را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]او بسیار مشتاق است که انتقاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wow, that vice president guy can sure dish out the guff!
[ترجمه گوگل]وای، آن مرد معاون رئیس جمهور مطمئناً می تواند غافلگیر شود!
[ترجمه ترگمان]واو، اون معاون رئیس جمهور می تونه حرف guff رو درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When shall we dish out the important news release?
[ترجمه گوگل]چه زمانی انتشار اخبار مهم را منتشر کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چه زمانی این خبر مهم را منتشر خواهیم کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These massive (and expensive) gun platforms can dish out serious damage with pinpoint accuracy, but you need to protect them from enemy aircraft.
[ترجمه گوگل]این سکوهای اسلحه عظیم (و گران قیمت) می توانند آسیب های جدی را با دقت دقیق از بین ببرند، اما شما باید از آنها در برابر هواپیماهای دشمن محافظت کنید
[ترجمه ترگمان]این سکوهای اسلحه عظیم (و گران)می توانند خسارت جدی را با دقت دقیق مشخص کنند، اما شما باید از آن ها در برابر هواپیماهای دشمن محافظت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He can dish out as much criticism as he gets.
[ترجمه گوگل]او می‌تواند به اندازه‌ای که انتقاد می‌کند، از او انتقاد کند
[ترجمه ترگمان]او می تواند هر قدر که می خواهد انتقاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Grandmother asked me to dish out salad.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ از من خواست سالاد بخورم
[ترجمه ترگمان] مادربزرگ ازم خواست که سالاد رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ann's mother asked her to dish out the beans.
[ترجمه گوگل]مادر ان از او خواست که لوبیاها را بپزد
[ترجمه ترگمان]مادر آن از او خواست تا لوبیا را درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grandmother asked me to dish out the salad.
[ترجمه m] مادر بزرگ از من خواست تا سالاد را سرو کنم
|
[ترجمه گوگل]مادربزرگ از من خواست سالاد را بپزم
[ترجمه ترگمان] مادربزرگ ازم خواست که سالاد رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Doctors are short of time to listen and are therefore keen to dish out drugs whenever they can.
[ترجمه m] دکترها زمان کوتاهی دارند برای گوش دادن بنابراین تمایل دارند که هر وقت می توانند دارو تجویز کنند
|
[ترجمه گوگل]پزشکان زمان کمی برای گوش دادن دارند و بنابراین مایلند هر زمان که بتوانند داروها را مصرف کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان کمی وقت صرف گوش دادن می کنند و به همین دلیل مشتاق هستند که هر زمان که می توانند مواد مخدر را تهیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• distribute in portions

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی همه دوستان درست بود .
معنی اصلی ، کشیدن غذا در ظرف است.
Dish it out on a plater
بکش توی دیس.
اما معنی دوم خیلی مهم است و نظرات دوستان که همه هم درست بود، آنقدر شلوغ بود که برای learner ها محال است تصور واحدی ایجاد کند ، ناچارم مثال بیاورم از بک فیلم ترسناک مشهور ، MEGAN :
...
[مشاهده متن کامل]

صحنه ی والدینی است که کلافه شده اند از بس به بچه کفته اند در یخچال را ببند یا سیفون توالت را بکش ، و بچه هر بار فراموش می کند و همان کار را تکرار می کند، والدین سرش داد می کشند و کار به جاهای باریک میکشد ( در اینجا ، خواننده ی گرامی ، اگر صبور نیستی ، توصیه میکنم بچه دار نشوی یا بچه ات را به پرورشگاه بسپاری ، در یتیم خانه کار کرده ام و کودکان پرورشگاهی را هرگز و هرگز ندیدم که: جیغ بکشند ، پا به زمین بکوبند ، فحش بدهند ، یاغی گری کنند ، همسایه آزاری کنند، مردم آزاری کنند ، منحرف جنسی شوند ، عقده ای شوند ، سکس پدر و مادر یا سایر بستگان را ببینند یا بفهمند ، مورد سواستفاده جنسی بستگان قرار گیرند ، مورد Bully واقع شوند ، کودک پرورشگاهی در نهایت گاهی اوقات غمگین است ولی هیچ کدام از چیزهایی که نوشتم نیست. تمام چیزهایی را که نوشتم در پدر و مادر دار ها دیدم . من بعنوان کسی که با کودکان زیادی کار کرده ام هم خانواده دار و هم بی سرپرست. به شما خواننده ی عزیز قویا توصیه میکنم یا بچه دار نشوید، یا اگر بجه دارید و نمی توانید صبور باشید ، او را به پرورشگاهی بسپارید تا آدمهای با صلاحیت تربیتشان کنند )
کجا بودم !!!؟
آها ! در چنین صحنه ای این دیالوگ گفته می شود:
Studies indicate that a staggering amount of parents time is spent on dishing out the same basic instructions
مطالعات بر این دلالت دارند که وقت سرسام آوری از والدین ، برای زیاد گفتن آموزش های پایه ای تکراری ، صرف می شود.
( صحنه را تصور کنید ، والدین از بس تکرار کرده اند ، خسته و عصبانی هستند و با پاچه گیری و خشم و غرغر ، دارند مرتب چیزی را بدون فکر می گویند )

To give or offer something, especially information or advice, in a straightforward or direct manner. The phrase “dish out” is often used informally or colloquially.
دادن یا ارائه کردن چیزی، به ویژه اطلاعات یا نصیحت، به شیوه ای مستقیم یا صریح.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب به صورت غیر رسمی یا محاوره ای استفاده می شود.
مثال؛
a mentor might dish out valuable advice, saying, “Let me dish out some wisdom I’ve learned over the years. ”
During a conversation, someone might dish out interesting facts, saying, “I love to dish out trivia about random topics. ”
In a team meeting, a colleague might dish out feedback, saying, “I have some constructive criticism to dish out for your presentation. ”

This slang phrase means to give or distribute something, often without much thought or consideration. It can also imply giving criticism or punishment in a harsh or blunt manner.
عبارت عامیانه
دادن یا توزیع کردن چیزی، اغلب بدون فکر یا ملاحظه.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند مستلزم انتقاد یا تنبیه کردن به شیوه ای تند یا صریح باشد.
***********************************************************************************************************
مثال؛
For example, a teacher might say, “I had to dish out detentions for the entire class. ”
In a discussion about food, someone might say, “The cafeteria dished out some terrible meals today. ”
A parent might warn their child, “If you misbehave, I’ll have to dish out some consequences. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-giving/
از کیسه خلیفه بخشیدن، دست و دلبازی بی رویه، فضل و بخشش. . یه دکتر بهتره به حرف بیمار گوش کنه بجای اینکه داروی زیاد تجویز کنه.
بذل و بخشش کردن ( آزادانه و بی فکر و سنجیدن ) ( به ویژه به یک جمع نه یکی دو نفر )
. Seasoned
musicians are expected to dish out the popular vocal and instrumental standards
from memory
از موسیقی دان کارکشته انتظار می رود استانداردهای رایج/پرطرفدار آوازی و سازی را از بر/حفظی ( به همه ) بذل و بخشش کند
...
[مشاهده متن کامل]

رک بودن
somebody can dish it out but they can’t take
( it used to say that someone often criticizes other people, but does not like being criticized )
راحت به بقیه گفتن
بعضیا قبول نمیکنند چیزی بهشون گفته بشه یا در موردشون عیب جویی شه اما خودشون راحت به بقیه میگن
چرت و پرت گفتن
Dish something out یا Dish someone out
یعنی سخنی و مخصوصاً انتقادی را بدون فکر زدن به زبان آوردن
1. غذا کشیدن
2. همگانی توزیع کردن
سرو کردن غذا ( برای عده ای )
ارائه توصیه
1. در بشقاب ریختن غذا
2. دادن چیزی یا گفتن حرفی به دیگران ( اغلب این دیگران شامل جمعیت زیادی میشوند. )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس