1. to disguise one's voice
صدای خود را عوض کردن
2. a blessing in disguise
توفیق اجباری
3. a king in disguise
پادشاهی با جامه ی مبدل
4. he spoke with disguise
در لفافه صحبت می کرد.
5. a blessing in disguise
چیزی که ابتدا خوشایند نیست ولی بعدا معلوم می شود که خوب بوده،توفیق اجباری
6. No words can be the disguise of base intentions.
[ترجمه لیلا] معادل:رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر|
[ترجمه شان] هیچ کلمه ای نمی تواند نیت{قصد ) اصلی را پنهان کند ( پوشیده دارد ) .|
[ترجمه shadmehr radmanesh] هیچ کلمه ای نمی تواند نیت های پست را پنهان کند.|
[ترجمه گوگل]هیچ کلمه ای نمی تواند پوشش نیات پست باشد[ترجمه ترگمان]هیچ کلمه ای نمی تواند پوشش نیت پایه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She adopted an elaborate disguise to help her pass through the town unrecognized.
[ترجمه گوگل]او یک لباس مبدل استادانه برای کمک به او برای عبور از شهر ناشناس انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او تغییر قیافه داده بود تا به او کمک کند که از شهر خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تغییر قیافه داده بود تا به او کمک کند که از شهر خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You'll have to travel in disguise.
[ترجمه گوگل]شما باید با لباس مبدل سفر کنید
[ترجمه ترگمان]باید با تغییر قیافه سفر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید با تغییر قیافه سفر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She disguised herself as a man, but she couldn't disguise her voice.
[ترجمه مهديه] شاید بتونی قیافه اتو شبیه یه مرد کنی اما صدای زنونه اتو نمیتونی تغییر بدی.|
[ترجمه شان] آن زن خود را به شکل مرد در آورده بود، اما نمی توانست صدایش را تغییر دهد.|
[ترجمه گوگل]او خود را به شکل یک مرد درآورده بود، اما نمی توانست صدایش را پنهان کند[ترجمه ترگمان]او خودش را به عنوان یک مرد تغییر داد، اما نمی توانست صدایش را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Maybe you could disguise yourself as a waiter and sneak in there.
[ترجمه مهديه] ممکنه بتونی به عنوان یه پیش خدمت تغییر قیافه بدی و دزدکی بری اونجا.|
[ترجمه گوگل]شاید بتوانید خود را به عنوان یک پیشخدمت درآورید و دزدکی وارد آنجا شوید[ترجمه ترگمان]شاید بتونی خودت رو به عنوان یه پیشخدمت عوض کنی و دزدکی بری اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I didn't recognize him: he was in disguise.
[ترجمه گوگل]من او را نشناختم: او در لباس مبدل بود
[ترجمه ترگمان]من او را نشناختم او تغییر قیافه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من او را نشناختم او تغییر قیافه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The British team did not disguise their delight at their success.
[ترجمه گوگل]تیم بریتانیا خوشحالی خود را از موفقیت خود پنهان نکرد
[ترجمه ترگمان]تیم انگلستان از موفقیت آن ها ابراز خرسندی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم انگلستان از موفقیت آن ها ابراز خرسندی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He is a master of disguise.
[ترجمه شان] او در تغییر قیافه دادن ، استاد است.|
[ترجمه گوگل]او استاد مبدل است[ترجمه ترگمان]او استاد تغییر قیافه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His illness became a blessing in disguise, when he married his nurse.
[ترجمه زهرا رحمانی] بیماری اش توفیق اجباری شد، چرا که با پرستارش ازدواج کرد.|
[ترجمه گوگل]زمانی که با پرستارش ازدواج کرد، بیماری او تبدیل به نعمتی شد[ترجمه ترگمان]وقتی با دایه خود ازدواج کرد، بیماری او به صورت موهبت مبدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The firm tried to disguise its failure in false statements.
[ترجمه شان] این شرکت کوشید شکست خود را با بیانیه های نادرست پنهان کند.|
[ترجمه گوگل]این شرکت سعی کرد شکست خود را در اظهارات نادرست پنهان کند[ترجمه ترگمان]این شرکت تلاش کرد شکست خود را در اظهارات نادرست پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She couldn't disguise the fact that she felt uncomfortable.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست این واقعیت را پنهان کند که احساس ناراحتی می کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست این حقیقت را پنهان کند که احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست این حقیقت را پنهان کند که احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She made no attempt to disguise her surprise.
[ترجمه گوگل]او هیچ تلاشی برای پنهان کردن تعجب خود نکرد
[ترجمه ترگمان]او سعی نکرد تعجب او را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او سعی نکرد تعجب او را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The chairman tried to disguise his mortification.
[ترجمه گوگل]رئیس سعی کرد ناراحتی خود را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه سعی کرد که ناراحتی خود را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه سعی کرد که ناراحتی خود را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. It is impossible to disguise the fact that business is bad.
[ترجمه گوگل]پنهان کردن این واقعیت که تجارت بد است غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]پنهان کردن این حقیقت که کسب وکار بد است، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پنهان کردن این حقیقت که کسب وکار بد است، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید