1. A disgruntled former employee is being blamed for the explosion.
[ترجمه گوگل]یک کارمند سابق ناراضی مسئول این انفجار است
[ترجمه ترگمان]یک کارمند ناراضی سابق مسئول این انفجار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کارمند ناراضی سابق مسئول این انفجار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Although he wasn't actually disgruntled, he was far from being gruntled.
[ترجمه گوگل]اگرچه او در واقع ناراضی نبود، اما از غرغر کردن دور بود
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او واقعا ناراضی نبود، از gruntled دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او واقعا ناراضی نبود، از gruntled دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Disgruntled employees recently called for his resignation.
[ترجمه گوگل]کارمندان ناراضی اخیراً خواستار استعفای او شدند
[ترجمه ترگمان]کارمندان Disgruntled اخیرا خواستار استعفای وی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارمندان Disgruntled اخیرا خواستار استعفای وی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The late dinner disgruntled my father.
[ترجمه گوگل]شام دیرهنگام پدرم را ناراضی کرد
[ترجمه ترگمان] شام دیر پدرم رو ناراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شام دیر پدرم رو ناراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The players were disgruntled with the umpire.
[ترجمه گوگل]بازیکنان از داور ناراضی بودند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان از داور ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازیکنان از داور ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was disgruntled at their absence.
[ترجمه گوگل]او از نبود آنها ناراضی بود
[ترجمه ترگمان]از نبودن آن ها ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نبودن آن ها ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I left feeling disgruntled at the way I'd been treated.
[ترجمه گوگل]از رفتاری که با من شده بود احساس نارضایتی کردم
[ترجمه ترگمان]از طرز برخورد با من ناراحت شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از طرز برخورد با من ناراحت شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She's still disgruntled about missing the party.
[ترجمه گوگل]او هنوز از از دست دادن مهمانی ناراضی است
[ترجمه ترگمان]هنوز ناراحت نشده که مهمونی رو از دست داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنوز ناراحت نشده که مهمونی رو از دست داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She didn't blame her father for being disgruntled when she'd cancelled Anna's visit.
[ترجمه گوگل]او پدرش را به خاطر ناراضی بودن زمانی که ملاقات آنا را لغو کرده بود، سرزنش نکرد
[ترجمه ترگمان]او پدرش را به خاطر ناراضی بودن از دیدار آنا سرزنش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او پدرش را به خاطر ناراضی بودن از دیدار آنا سرزنش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Not surprisingly, there were many disgruntled drinkers and club-owners.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که بسیاری از مشروب خواران و مالکان باشگاه ناراضی بودند
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب، تعداد زیادی drinkers و کلوپ کلوپ هم وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب، تعداد زیادی drinkers و کلوپ کلوپ هم وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Next, the draft would make it cheaper for disgruntled shareholders to sue directors for mismanagement.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، این پیش نویس شکایت از مدیران به دلیل سوء مدیریت را برای سهامداران ناراضی ارزان تر می کند
[ترجمه ترگمان]سپس، پیش نویس آن را برای سهامداران ناراضی ارزان تر می کند تا از مدیران برای سو مدیریت شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس، پیش نویس آن را برای سهامداران ناراضی ارزان تر می کند تا از مدیران برای سو مدیریت شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A disgruntled Gulf War veteran was arrested for the crime, which killed 169 people.
[ترجمه گوگل]یک کهنه سرباز ناراضی جنگ خلیج فارس به خاطر این جنایت دستگیر شد که 169 نفر را کشت
[ترجمه ترگمان]یک سرباز کهنه کار جنگ خلیج فارس به جرم جنایت دستگیر شد که منجر به کشته شدن ۱۶۹ نفر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سرباز کهنه کار جنگ خلیج فارس به جرم جنایت دستگیر شد که منجر به کشته شدن ۱۶۹ نفر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Disgruntled employees are leaving to work for other firms.
[ترجمه گوگل]کارمندان ناراضی برای کار در شرکت های دیگر ترک می کنند
[ترجمه ترگمان]کارمندان Disgruntled کار خود را برای شرکت های دیگر ترک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارمندان Disgruntled کار خود را برای شرکت های دیگر ترک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It had to be admitted that there was plenty for the voters to be disgruntled about.
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کرد که رای دهندگان ناراضی زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]باید پذیرفته می شد که تعداد زیادی از رای دهندگان ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید پذیرفته می شد که تعداد زیادی از رای دهندگان ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید