disgracefully


برسوایی، بخفت

جمله های نمونه

1. When one player behaves disgracefully, it reflects on the whole team.
[ترجمه M] وقتی یک بازیکن رفتار توهین امیز از خود نشان می دهد ، بر کل تیم بازتاب دارد .
|
[ترجمه گوگل]زمانی که یک بازیکن رفتار ناپسندی از خود نشان می دهد، به کل تیم منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از بازیکنان به طور محترمانه رفتار می کند، کل تیم را بازتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He believes that the tabloid press has behaved disgracefully.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که مطبوعات تبلوید رفتار ناپسندی داشته اند
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که مطبوعات تابلوئید به طور ناشایستی رفتار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think he behaved disgracefully towards you.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او نسبت به شما رفتار ناپسندی داشته است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم خیلی با بی توجهی نسبت به تو رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The firm exploits its workers disgracefully.
[ترجمه گوگل]این شرکت کارگران خود را به طرز شرم آوری استثمار می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت به طور محترمانه از کارگران خود بهره برداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. British prisons remain disgracefully crowded and insanitary.
[ترجمه گوگل]زندان های بریتانیا به طرز شرم آوری شلوغ و غیربهداشتی هستند
[ترجمه ترگمان]زندان های انگلستان هنوز خیلی محترمانه و پر مخاطره باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He felt that his brother had behaved disgracefully.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که برادرش رفتار ناپسندی از خود نشان داده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که برادرش در درمانش خیلی خوب رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are taking a disgracefully simplistic point of view about the war.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد جنگ دیدگاه ساده انگارانه شرم آوری دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال گرفتن یک نقطه نظر بسیار ساده در مورد جنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He'd let them down disgracefully, ruining a dinner party that was given entirely for his benefit.
[ترجمه گوگل]او آنها را به طرز شرم آوری ناامید کرده بود و یک مهمانی شام را که کاملاً به نفع او داده شده بود را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]او آن ها را در بی توجهی به هم داده بود و مهمانی شام را که کاملا به نفع او بود خراب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has to deliver her disgracefully overdue copy to Outsider.
[ترجمه گوگل]او باید نسخه‌ای که به طرز شرم‌آوری عقب افتاده خود را به Outsider تحویل دهد
[ترجمه ترگمان]او باید به تازگی یک نسخه از نسخه اخیر را به این غریبه بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both had been disgracefully neglected till then. Tunnel vision and mutual incomprehension were natural reactions.
[ترجمه گوگل]هر دو تا آن زمان به طرز شرم آور نادیده گرفته شده بودند دید تونلی و عدم درک متقابل واکنش های طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]هر دو به طور ناشایستی تا آن زمان مورد بی توجهی قرار گرفته اند دیدگاه تونل و عدم درک متقابل واکنش های طبیعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Teachers considered him to have acted disgracefully.
[ترجمه گوگل]معلمان او را ناپسند می دانستند
[ترجمه ترگمان]معلمان او را محترمانه رفتار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We all considered him to have acted disgracefully.
[ترجمه گوگل]همه ما او را ناپسند می دانستیم
[ترجمه ترگمان]همه ما فکر می کردیم که او خیلی با بی توجهی رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Richard's statement was disgracefully obscure.
[ترجمه گوگل]بیانیه ریچارد به طرز شرم آوری مبهم بود
[ترجمه ترگمان]اظهارات ریچارد خیلی خیلی مبهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His grades were disgracefully low.
[ترجمه گوگل]نمراتش به طرز شرم آوری پایین بود
[ترجمه ترگمان]نمرات او خیلی محترمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shamefully, dishonorably; indecently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disgrace
✅️ اسم ( noun ) : disgrace / disgracefulness
✅️ صفت ( adjective ) : disgraceful / disgraced
✅️ قید ( adverb ) : disgracefully
very badly, in a way that causes shame or a loss of respect
به طور . . .
شرم آور
خجالت آور
کاملا غیر قابل قبول
بسیار ناپسند
زشت
همراه با
بی حرمتی
بی احترامی
توهین و اهانت

بپرس