1. when he saw the gun, he had to disgorge the money
هفت تیر را که دید مجبور شد پول را پس بدهد.
2. Cars drew up to disgorge a wedding party.
[ترجمه گوگل]ماشینها برای برپا کردن جشن عروسی آماده شدند
[ترجمه ترگمان]ماشین ها به استفراغ کردن یک جشن عروسی بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین ها به استفراغ کردن یک جشن عروسی بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was trying hard to disgorge a fish bone.
[ترجمه گوگل]او سخت تلاش می کرد تا یک استخوان ماهی را بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]داشت سعی می کرد که از استفراغ کردن استخون های ماهی استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داشت سعی می کرد که از استفراغ کردن استخون های ماهی استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Flies disgorge digestive fluid onto their food to soften it up.
[ترجمه Nico Di Angelo] مگس ها بزاق دهان خود را بر روی غذا میزند تا ان را نرم کنند|
[ترجمه گوگل]مگس ها مایعات گوارشی را روی غذای خود می ریزند تا آن را نرم کنند[ترجمه ترگمان]مگس ها مایع گوارشی را بر روی food می گذارند تا آن را نرم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You owe me 5: come on, disgorge!
[ترجمه گوگل]تو به من مدیونی 5: بیا، ول کن!
[ترجمه ترگمان]تو به من ۵ دلار بدهکاری استفراغ کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو به من ۵ دلار بدهکاری استفراغ کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The ground had opened to disgorge a boiling stream of molten lava.
[ترجمه گوگل]زمین باز شده بود تا جریانی در حال جوش از گدازه مذاب بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]زمین طوری شده بود که دهان از دهان بیرون کرده بود و از گوشت جوشان گدازه مذاب بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمین طوری شده بود که دهان از دهان بیرون کرده بود و از گوشت جوشان گدازه مذاب بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The trustee was forced to disgorge the funds.
[ترجمه گوگل]متولی مجبور به تخلیه وجوه شد
[ترجمه ترگمان]امین نیز مجبور شد بودجه خود را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امین نیز مجبور شد بودجه خود را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Tethered and collared, cormorants catch and disgorge fish into a boat in Japan.
[ترجمه گوگل]باکلانهای بنددار و یقهدار در ژاپن ماهی میگیرند و به داخل قایق میریزند
[ترجمه ترگمان]Tethered و collared، مرغان ماهی خوار catch و disgorge ماهی را به قایق در ژاپن می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tethered و collared، مرغان ماهی خوار catch و disgorge ماهی را به قایق در ژاپن می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The soldiers had to disgorge the jewels which they had plundered.
[ترجمه گوگل]سربازان مجبور شدند جواهراتی را که غارت کرده بودند بیرون بریزند
[ترجمه ترگمان]سربازان مجبور شدند که جواهرات را که غارت کرده بودند، از دهان بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سربازان مجبور شدند که جواهرات را که غارت کرده بودند، از دهان بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They persuaded him to disgorge the missing documents.
[ترجمه گوگل]آنها او را متقاعد کردند که اسناد مفقود شده را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]آن ها او را وادار کردند تا مدارک گم شده را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را وادار کردند تا مدارک گم شده را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The riches he swallowed he shall disgorge ; God shall compel his belly to disown them.
[ترجمه گوگل]ثروتی را که بلعیده است تخلیه خواهد کرد خداوند شکمش را مجبور خواهد کرد که آنها را انکار کند
[ترجمه ترگمان]ثروت او را قورت می دهد، استفراغ می کند و خدا شکم خود را به دست خواهد آورد تا آن ها را از خود براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ثروت او را قورت می دهد، استفراغ می کند و خدا شکم خود را به دست خواهد آورد تا آن ها را از خود براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They pursue other birds, forcing them to disgorge the fish they have caught.
[ترجمه گوگل]آنها پرندگان دیگر را تعقیب میکنند و آنها را مجبور میکنند تا ماهیهایی را که صید کردهاند بیرون بریزند
[ترجمه ترگمان]آن ها پرندگان دیگر را تعقیب می کنند و آن ها را وادار می کنند تا ماهی هایی را که صید کرده اند باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها پرندگان دیگر را تعقیب می کنند و آن ها را وادار می کنند تا ماهی هایی را که صید کرده اند باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unwilling to disgorge the cash he had stolen, the embezzler tried to run away.
[ترجمه گوگل]اختلاسگر که نمی خواست پول نقدی را که دزدیده بود تخلیه کند، سعی کرد فرار کند
[ترجمه ترگمان]نمی خواست از استفراغ کردن پولی که دزدیده بود، استفراغ کند، the سعی کرد فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی خواست از استفراغ کردن پولی که دزدیده بود، استفراغ کند، the سعی کرد فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Suggestion: Don't try to disgorge, but call for medical treatment immediately.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد: سعی نکنید عود را تخلیه کنید، اما فوراً برای درمان پزشکی تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]Suggestion: سعی نکنید disgorge را امتحان کنید، اما سریعا برای درمان پزشکی مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Suggestion: سعی نکنید disgorge را امتحان کنید، اما سریعا برای درمان پزشکی مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But he would disgorge the bait now.
[ترجمه گوگل]اما او اکنون طعمه را خالی می کند
[ترجمه ترگمان]اما همین حالا طعمه را از دهان بیرون می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما همین حالا طعمه را از دهان بیرون می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید