disequilibrium

/ˌdɪˌsikwəˈlɪbriəm//ˌdɪsiːkwɪˈlɪbrɪəm/

(به ویژه در مورد اقتصاد) عدم توازن، به همزدن توازن، عدم ثبات، نابرجایی، ناترازی، عدم تعادل

جمله های نمونه

1. the disequilibrium in the economic condition of north africa
بی ثباتی وضع اقتصادی افریقای شمالی

2. There may be a period of disequilibrium as family members adjust to the new baby.
[ترجمه گوگل]زمانی که اعضای خانواده با نوزاد جدید سازگار می شوند، ممکن است دوره ای از عدم تعادل وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک دوره زمانی وجود داشته باشد که اعضای خانواده خود را با کودک جدید تطبیق دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hence linkage disequilibrium may build up, and may substantially affect the equilibrium mutational load.
[ترجمه گوگل]از این رو، عدم تعادل پیوندی ممکن است ایجاد شود و به طور قابل ملاحظه ای بر بار جهشی تعادل تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]از این رو، اتصال disequilibrium ممکن است ایجاد شود و ممکن است اساسا بر بار تعادل تعادل تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is a disequilibrium situation which can not survive as it offers investors a profitable arbitrage opportunity.
[ترجمه گوگل]این یک وضعیت عدم تعادل است که نمی تواند دوام بیاورد زیرا فرصت آربیتراژ سودآوری را به سرمایه گذاران ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک وضعیت پایدار است که نمی تواند دوام بیاورد زیرا سرمایه گذاران یک فرصت داوری سودآور را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Interest rates reflect the disequilibrium between supply and demand.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره منعکس کننده عدم تعادل بین عرضه و تقاضا است
[ترجمه ترگمان]نرخ های بهره، توازن بین عرضه و تقاضا را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There has been a substantial literature on macroeconomic disequilibrium, but there is considerable disagreement about the appropriateness of different models.
[ترجمه گوگل]ادبیات قابل توجهی در مورد عدم تعادل اقتصاد کلان وجود دارد، اما اختلاف نظر قابل توجهی در مورد مناسب بودن مدل‌های مختلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در زمینه اقتصاد کلان، ادبیات مهمی وجود داشته است، اما عدم توافق قابل توجهی در مورد تناسب مدل های مختلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Figure 4 illustrates such a state of disequilibrium.
[ترجمه گوگل]شکل 4 چنین حالت عدم تعادلی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۴ چنین حالتی از توازن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Balance of payments disequilibrium A balance of payments deficit involves a net outflow of currency.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل تراز پرداخت ها کسری تراز پرداخت ها شامل خروج خالص ارز است
[ترجمه ترگمان]تعادل پرداخت ها، توازن کسری پرداخت ها شامل خروج خالص ارز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In other words is simply a disequilibrium adjustment mechanism.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر به سادگی یک مکانیسم تنظیم عدم تعادل است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، یک مکانیزم تنظیم گر، به سادگی یک مکانیزم تنظیم گر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Egocentrism can be viewed as acting to inhibit disequilibrium.
[ترجمه گوگل]خود محوری را می توان به عنوان اقدامی برای مهار عدم تعادل در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]Egocentrism را می توان به عنوان عمل برای مهار disequilibrium در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The competitive process arises out of disequilibrium in markets giving opportunities for entrepreneurs to exploit their superior information and earn profits.
[ترجمه گوگل]فرآیند رقابتی از عدم تعادل در بازارها ناشی می شود که فرصت هایی را برای کارآفرینان فراهم می کند تا از اطلاعات برتر خود بهره برداری کنند و سود کسب کنند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند رقابتی در بازارها در بازارها ایجاد می شود که فرصت هایی برای کارآفرینان فراهم می کند تا از اطلاعات برتر خود بهره برداری کنند و سود کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example, in Figure two initial disequilibrium states are depicted.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در شکل دو حالت عدم تعادل اولیه نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در شکل دو مقایسه اولیه، نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chinas continued disequilibrium of balance of payments reflects shortcomings of the previous opening-up strategy, which has led to enormous welfare losses.
[ترجمه گوگل]ادامه عدم تعادل تراز پرداخت ها در چین نشان دهنده کاستی های استراتژی گشایش قبلی است که منجر به خسارات رفاهی عظیم شده است
[ترجمه ترگمان]Chinas ادامه داد که توازن پرداخت ها منعکس کننده ضعف استراتژی بازگشایی قبلی است که منجر به خسارت های زیادی به رفاه اجتماعی گردیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study apoptosis and disequilibrium of calcium homeostasis induced by cadmium in SD rat kidney cells, and to analyse this processes being influenced by the sodium selenite.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo مطالعه آپوپتوز و عدم تعادل هموستاز کلسیم ناشی از کادمیوم در سلول های کلیه موش صحرایی SD، و تجزیه و تحلیل این فرآیندهای تحت تاثیر سلنیت سدیم
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه آپوپتوز و عدم تعادل homeostasis کلسیم، با کادمیم در سلول های kidney موش SD، و تجزیه و تحلیل این فرایندها تحت تاثیر the سدیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] قانون عدم تعادل، عدم تعادل

انگلیسی به انگلیسی

• imbalance, lack of balance

پیشنهاد کاربران

disequilibrium ( اقتصاد )
واژه مصوب: عدم تعادل
تعریف: وضعیتی که در آن عوامل داخلی یا خارجی یا هردو مانع دستیابی به تعادل یا برابری عرضه و تقاضا در قیمت های جاری می شوند
نامتعادل
بی ثباتی

بپرس