1. Sally found it difficult to disengage herself from his embrace.
[ترجمه گوگل]برای سالی سخت بود که خود را از آغوش او جدا کند
[ترجمه ترگمان]سلی برایش سخت بود که خود را از آغوش او خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سلی برایش سخت بود که خود را از آغوش او خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She tried to disengage herself from his grip.
[ترجمه گوگل]سعی کرد خودش را از چنگال او رها کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خود را از چنگش رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خود را از چنگش رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As the enemy retreated, we were ordered to disengage.
[ترجمه گوگل]با عقب نشینی دشمن به ما دستور داده شد که خلاص شویم
[ترجمه ترگمان]وقتی دشمن عقب نشینی کرد به ما دستور داده شد که کنار بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دشمن عقب نشینی کرد به ما دستور داده شد که کنار بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Disengage the gears when you park the car.
[ترجمه فاطمه] قتی ماشین رو پارک میکنی, دنده رو خلاص کن|
[ترجمه گوگل]وقتی ماشین را پارک می کنید دنده ها را جدا کنید[ترجمه ترگمان]وقتی ماشین پارک می کنی، دنده ها را عوض کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He managed to disengage himself from Martha's embrace.
[ترجمه گوگل]او توانست خود را از آغوش مارتا رها کند
[ترجمه ترگمان]او توانست خود را از آغوش مار تا خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او توانست خود را از آغوش مار تا خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Too many young people disengage from learning.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جوانان از یادگیری جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]جوانان زیادی از یادگیری دست کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوانان زیادی از یادگیری دست کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They wished to disengage themselves from these policies.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند خود را از این سیاست ها دور کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند خود را از این سیاست ها کنار بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند خود را از این سیاست ها کنار بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Disengage the clutch and let's see what happens.
[ترجمه گوگل]کلاچ را جدا کنید تا ببینیم چه می شود
[ترجمه ترگمان]بذار ببینیم چی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بذار ببینیم چی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We saw the booster rockets disengage and fall into the sea.
[ترجمه گوگل]دیدیم که موشک های تقویت کننده خلاص شده و به دریا می افتند
[ترجمه ترگمان]We را دیدیم که در دریا فرو می رود و به دریا می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]We را دیدیم که در دریا فرو می رود و به دریا می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. School had trained them to hunker down, to disengage.
[ترجمه گوگل]مدرسه آنها را آموزش داده بود که از خود دور شوند
[ترجمه ترگمان]مدرسه آن ها را آموزش داده بود تا دولا شوند و کنار بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدرسه آن ها را آموزش داده بود تا دولا شوند و کنار بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The cruise control does not disengage when it should.
[ترجمه گوگل]کروز کنترل زمانی که باید خاموش نمی شود
[ترجمه ترگمان]کنترل پرواز زمانی که باید کنترل را از بین نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کنترل پرواز زمانی که باید کنترل را از بین نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Disengage the gears before you start the car.
[ترجمه گوگل]قبل از استارت زدن ماشین، دنده ها را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ماشین را روشن کنی دنده را عوض کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ماشین را روشن کنی دنده را عوض کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One by one they disengage themselves, probably realizing for the first time just what they are leaving behind.
[ترجمه گوگل]یکی یکی خودشان را رها می کنند و احتمالاً برای اولین بار متوجه می شوند که چه چیزی را پشت سر می گذارند
[ترجمه ترگمان]یکی یکی از آن ها خودشان را کنار می گذارند، شاید برای اولین بار متوجه شوند که آن ها چه چیزی را پشت سر گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی یکی از آن ها خودشان را کنار می گذارند، شاید برای اولین بار متوجه شوند که آن ها چه چیزی را پشت سر گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We must disengage our troops .
[ترجمه گوگل]ما باید نیروهای خود را جدا کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید نیروهامون رو از دست بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید نیروهامون رو از دست بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید