1. her disenchantment had a profound effect on others
توهم زدایی او اثر ژرفی بر دیگران داشت.
2. There is growing disenchantment with the way the country/school/club is being run.
[ترجمه گوگل]ناامیدی فزاینده ای از نحوه اداره کشور/مدرسه/باشگاه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با شیوه ای که کشور \/ مدرسه \/ مدرسه در حال اجرا است، ناامیدی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با شیوه ای که کشور \/ مدرسه \/ مدرسه در حال اجرا است، ناامیدی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Voters have expressed growing disenchantment with the government.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان ناامیدی فزاینده ای را از دولت ابراز کرده اند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان نگرانی های رو به رشد خود با دولت را ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان نگرانی های رو به رشد خود با دولت را ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This disenchantment reflects an unpalatable truth about their country.
[ترجمه گوگل]این افسون نشان دهنده حقیقتی ناخوشایند در مورد کشورشان است
[ترجمه ترگمان]این یاس منعکس کننده یک حقیقت ناخوشایند در مورد کشورشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یاس منعکس کننده یک حقیقت ناخوشایند در مورد کشورشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The disenchantment affects all workers, even before they are ever laid off.
[ترجمه گوگل]ناامیدی همه کارگران را تحت تأثیر قرار می دهد، حتی قبل از اینکه بیکار شوند
[ترجمه ترگمان]یاس و حرمان همه کارگران را تحت تاثیر قرار می دهد، حتی قبل از اینکه آن ها تا به حال خاموش شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یاس و حرمان همه کارگران را تحت تاثیر قرار می دهد، حتی قبل از اینکه آن ها تا به حال خاموش شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The first inkling of Cheney's disenchantment with Bush came in a long account in Time magazine of his failed attempt to win a presidential pardon for his aide Lewis "Scooter" Libby.
[ترجمه گوگل]اولین تصور از دلسردی چنی از بوش در گزارشی طولانی در مجله تایم از تلاش ناموفق او برای عفو رئیس جمهور برای دستیارش لوئیس "اسکوتر" لیبی بود
[ترجمه ترگمان]اولین اشاره از سرخوردگی چنی با بوش در یک گزارش طولانی در مجله تایم از تلاش ناموفق او برای پیروزی رئیس جمهور لوئیس \"Scooter\" منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین اشاره از سرخوردگی چنی با بوش در یک گزارش طولانی در مجله تایم از تلاش ناموفق او برای پیروزی رئیس جمهور لوئیس \"Scooter\" منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But there is disenchantment with markets in Colombia, even though the country all but escaped recession.
[ترجمه گوگل]اما در کلمبیا ناامیدی نسبت به بازارها وجود دارد، حتی اگر این کشور از رکود نجات پیدا کند
[ترجمه ترگمان]اما در کلمبیا نومید کننده است، حتی با وجود اینکه کل کشور از رکود خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در کلمبیا نومید کننده است، حتی با وجود اینکه کل کشور از رکود خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is a place of disenchantment, a simulacrum of accumulation against death.
[ترجمه گوگل]این مکان افسونزدایی است، شبیهسازی تجمع در برابر مرگ
[ترجمه ترگمان]اینجا محلی از یاس است، a انباشته از تجمع در برابر مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینجا محلی از یاس است، a انباشته از تجمع در برابر مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is caused by their chemical imbalance, their emotional arrhythmia and their disenchantment with the world.
[ترجمه گوگل]علت آن عدم تعادل شیمیایی، آریتمی عاطفی و دلزدگی آنها از جهان است
[ترجمه ترگمان]آن ناشی از عدم تعادل شیمیایی، بی نظمی عاطفی و disenchantment آن ها با جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ناشی از عدم تعادل شیمیایی، بی نظمی عاطفی و disenchantment آن ها با جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Others chased rashers round the plate with a vague air of disenchantment.
[ترجمه گوگل]دیگران با هوای مبهم افسونگر به تعقیب راش ها دور بشقاب می رفتند
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر تا حالا در بشقاب مانده بودند و با حالت مبهمی از disenchantment دور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر تا حالا در بشقاب مانده بودند و با حالت مبهمی از disenchantment دور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is an evident parallel between Brooke-Rose's vitriolic attack on this social system and her disenchantment with the realist novel.
[ترجمه گوگل]شباهت آشکاری بین حمله سرسختانه بروک-رز به این نظام اجتماعی و افسون زدگی او از رمان رئالیستی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین حمله تند و تند بروک - Rose به این سیستم اجتماعی و disenchantment با رمان realist وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بین حمله تند و تند بروک - Rose به این سیستم اجتماعی و disenchantment با رمان realist وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His book has interesting passages about the author's boyhood and his later disenchantment with trade unionism.
[ترجمه گوگل]کتاب او عبارات جالبی در مورد دوران کودکی نویسنده و افسون زدگی بعدی او از اتحادیه کارگری دارد
[ترجمه ترگمان]کتاب او بخش های جالبی از دوران کودکی نویسنده و disenchantment بعدی او با اتحادیه اصناف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کتاب او بخش های جالبی از دوران کودکی نویسنده و disenchantment بعدی او با اتحادیه اصناف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Steadfast communist ideal and faith are oriented from the theoretical disenchantment.
[ترجمه گوگل]آرمان و ایمان کمونیستی ثابت قدم از افسون زدایی نظری است
[ترجمه ترگمان]آرمان و آرمان کمونیستی Steadfast از the تئوریک سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرمان و آرمان کمونیستی Steadfast از the تئوریک سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Zen Buddhism also stresses giving up earthly affairs, as disenchantment to the world arises, accomplishment is reached with ease.
[ترجمه گوگل]بودیسم ذن همچنین بر کنار گذاشتن امور زمینی تأکید می کند، چون افسون زدگی از جهان پدید می آید و به راحتی به موفقیت می رسید
[ترجمه ترگمان]ذن بودیسم هم چنین تاکید می کند که تسلیم شدن به امور دنیوی، به عنوان disenchantment برای جهان، به دست آوردن آسودگی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذن بودیسم هم چنین تاکید می کند که تسلیم شدن به امور دنیوی، به عنوان disenchantment برای جهان، به دست آوردن آسودگی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید