1. she had become disenchanted even with life itself
او حتی از زندگی هم سیر شده بود.
2. By that time I was becoming disenchanted with the whole idea.
[ترجمه گوگل]در آن زمان من از کل ایده ناامید شده بودم
[ترجمه ترگمان]در آن زمان من در حال ناامید شدن از تمام این ایده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان من در حال ناامید شدن از تمام این ایده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Many voters have become disenchanted with the government.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان از دولت ناامید شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان از دولت ناامید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان از دولت ناامید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her arrogance has disenchanted many of her former admirers.
[ترجمه گوگل]غرور او بسیاری از تحسین کنندگان سابقش را افسون کرده است
[ترجمه ترگمان]این گستاخی بسیاری از ستایندگان former را از خود نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گستاخی بسیاری از ستایندگان former را از خود نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her behaviours have disenchanted the whole family.
[ترجمه گوگل]رفتارهای او تمام خانواده را افسون کرده است
[ترجمه ترگمان]رفتار او همه خانواده را از یاد برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفتار او همه خانواده را از یاد برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The harshness of recent reality disenchanted her of her idealistic hopes.
[ترجمه گوگل]سختی واقعیت اخیر او را از امیدهای آرمان گرایانه اش ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]خشونت واقعیت اخیر، او را از امیدهای idealistic ناامید کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خشونت واقعیت اخیر، او را از امیدهای idealistic ناامید کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm becoming increasingly disenchanted with London.
[ترجمه گوگل]من به طور فزاینده ای از لندن دلسرد می شوم
[ترجمه ترگمان]دارم به طور فزاینده ای از لندن ناامید می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دارم به طور فزاینده ای از لندن ناامید می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm disenchanted with the state of British theatre at the moment.
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر از وضعیت تئاتر بریتانیا دلسرد شده ام
[ترجمه ترگمان]من در حال ناامید شدن از وضعیت تئاتر انگلیسی در حال حاضر هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من در حال ناامید شدن از وضعیت تئاتر انگلیسی در حال حاضر هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Equally disenchanted with bilingual education is Agustin Mendoza, a father of two who works as a baker in Oakland.
[ترجمه گوگل]آگوستین مندوزا، پدر دو فرزند که به عنوان نانوا در اوکلند کار می کند، به همان اندازه از آموزش دو زبانه دلسرد شده است
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه ناامید شده از آموزش دو زبانه، Agustin مندوزا، پدر دو نفر که به عنوان نانوایی در اوکلند عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه ناامید شده از آموزش دو زبانه، Agustin مندوزا، پدر دو نفر که به عنوان نانوایی در اوکلند عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After three divorces he must be pretty disenchanted with married life.
[ترجمه گوگل]پس از سه طلاق، او باید از زندگی زناشویی بسیار ناامید شده باشد
[ترجمه ترگمان]پس از سه طلاق، او باید با زندگی زناشویی او را از دست داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از سه طلاق، او باید با زندگی زناشویی او را از دست داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many grew discouraged or disenchanted and dropped out.
[ترجمه گوگل]بسیاری ناامید یا ناامید شدند و ترک تحصیل کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری دلسرد یا ناامید شدند و رها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری دلسرد یا ناامید شدند و رها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One can easily become disenchanted with over-professionalized people who are undoubtedly unworthy when subjected to the judgment of more reflective scholars.
[ترجمه گوگل]به راحتی می توان از افراد بیش از حد حرفه ای دلسرد شد که بدون شک در معرض قضاوت دانشمندان متفکرتر قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]فرد می تواند به راحتی افراد حرفه ای را ناامید کند که بدون شک در معرض قضاوت محققان فکری بیشتری قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرد می تواند به راحتی افراد حرفه ای را ناامید کند که بدون شک در معرض قضاوت محققان فکری بیشتری قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Desperate and disenchanted, she flees to Tulsa where she works as a department store elevator operator.
[ترجمه گوگل]او ناامید و سرخورده به تولسا می گریزد و در آنجا به عنوان اپراتور آسانسور در فروشگاه بزرگ کار می کند
[ترجمه ترگمان]او مایوسانه و ناامید به تولسا می گریزد و در آنجا به عنوان یک اپراتور آسانسور کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مایوسانه و ناامید به تولسا می گریزد و در آنجا به عنوان یک اپراتور آسانسور کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They are the specialists who are disenchanted with the simulated thrills of performing circus routines.
[ترجمه گوگل]آنها متخصصانی هستند که از هیجانات شبیه سازی شده اجرای برنامه های سیرک دلسرد شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها متخصصانی هستند که از ارتعاشات شبیه سازی شده اجرای برنامه سیرک ناامید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها متخصصانی هستند که از ارتعاشات شبیه سازی شده اجرای برنامه سیرک ناامید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید