disembowel

/ˌdɪsɪmˈbaʊəl//ˌdɪsɪmˈbaʊəl/

معنی: روده در اوردن از، شکم دریدن
معانی دیگر: (امعا و احشا را درآوردن) دل و روده درآوردن

جمله های نمونه

1. It shows a fox being disembowelled by a pack of hounds.
[ترجمه گوگل]روباهی را نشان می‌دهد که توسط دسته‌ای از سگ‌های شکاری شکاف می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که یک روباه بوسیله یک گله سگ disembowelled می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hunter disembowelled the antelope.
[ترجمه گوگل]شکارچی بز را شکافت
[ترجمه ترگمان]شکارچی به دنبال بز کوهی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He disembowelled the television set.
[ترجمه گوگل]دستگاه تلویزیون را شکافت
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had an instrument for disembowelling him which they waved aloft in the highest court in the land.
[ترجمه گوگل]آنها ابزاری برای شکافتن او داشتند که آن را در بالاترین بارگاه زمین تکان می دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها وسیله ای برای disembowelling داشتند که آن ها را در بالاترین سطح زمین در زمین تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I seriously considered disembowelling Ian for this, but on reflection that would be a little harsh.
[ترجمه گوگل]من به طور جدی به این فکر کردم که یان را از روده خارج کنم، اما با تأمل این موضوع کمی خشن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جدا فکر می کردم که \"ایان\" به خاطر این قضیه به \"ایان\" فکر کرده ولی فکر نکنم یکم خشن باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yorick had disembowelled himself, messily but effectively, with his samurai sword.
[ترجمه گوگل]یوریک با شمشیر سامورایی خود، به طرز نامرتب اما مؤثری خود را از بدن خارج کرده بود
[ترجمه ترگمان]پر ای خودش را با شمشیر سامورایی خالی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're currently in the process of redesigning Disembowel.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر در حال طراحی مجدد Disembowel هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر در حال طراحی مجدد disembowel هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't you have some poor animal to disembowel?
[ترجمه گوگل]حیوان بیچاره ای نداری که روده کنی؟
[ترجمه ترگمان]تو یه حیوون بیچاره برای دل و روده نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sure enough, right in front of her astonished onlookers, she set about disembowelling a dead chick.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، درست در مقابل تماشاگران حیرت‌زده‌اش، اقدام به بیرون آوردن جوجه مرده کرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی مطمئن بود که جلوی تماشاچیان حیرت زده او یک دختر مرده را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Liverpool magistrates heard that the illegal videos he sold to dealers all over Britain included scenes of cannibalism and disembowel ment.
[ترجمه گوگل]قضات لیورپول شنیده‌اند که ویدیوهای غیرقانونی که او به دلال‌ها در سراسر بریتانیا فروخته صحنه‌هایی از آدم‌خواری و تخلیه روده را شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان]قضات لیورپول شنیدند که ویدیوهای غیر قانونی که او به فروشندگان فروخته است در سراسر بریتانیا شامل صحنه های آدم خواری و disembowel می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a war in which children and babies have frequently had their throats cut, and pregnant women been disembowelled.
[ترجمه گوگل]این جنگی است که در آن اغلب گلوی کودکان و نوزادان بریده می‌شود و زنان باردار شکمشان را جدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این جنگی است که در آن کودکان و کودکان مرتبا گلوی خود را بریده و زنان باردار از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's like offering an elastoplast to somebody who has just been disembowelled.
[ترجمه گوگل]مثل این است که الاستوپلاستی را به کسی که تازه شکمش را جدا کرده‌اند پیشنهاد دهید
[ترجمه ترگمان]مثل این میمونه که به کسی که just شده پیشنهاد بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She felt it go as if her body had been disembowelled.
[ترجمه گوگل]احساس کرد که انگار بدنش شکافته شده است
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که شکمش خالی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Urban myths abound about the birds being able to disembowel a man with their claws.
[ترجمه گوگل]افسانه های شهری در مورد پرندگانی که می توانند مردی را با چنگال هایشان تخلیه کنند فراوان است
[ترجمه ترگمان]افسانه های شهری در مورد این پرندگان فراوان است که می توانند مردی را با چنگال خود لمس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روده در اوردن از (فعل)
gut, disembowel, embowel

شکم دریدن (فعل)
eviscerate, disembowel, exenterate

انگلیسی به انگلیسی

• remove the entrails from, gut, eviscerate
to disembowel people or animals means to remove their internal organs, especially their stomach, intestines, and bowels.

پیشنهاد کاربران

Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای هضم غذا و انتقال پسماند و تفاله به خارج از بدن )
Disembowel یک فعله به معنای تخلیه بدن جاندار از اندام های داخلی و زائد مثل روده و . . . مثلاً ماهی هارو disembowel میکنن قبل از خوردن
...
[مشاهده متن کامل]

Disembowelment اسمِ این فعل هست
verb
[ obj] : to take the stomach, intestines, etc. , out of ( an animal or person ) : to remove the bowels of ( an animal or person )
◀️The fierce cat uses its claws to disembowel its prey
— sometimes used figuratively
◀️Critics say that the spending cuts will disembowel the program
◀️The hunters disemboweled the deer
شکارچیان دل و روده ی آهو را در آورند
◀️They amputated its arms before disemboweling the Gazelle alive. That was cruel

بپرس