disembark

/ˌdɪsemˈbɑːrk//ˌdɪsɪmˈbɑːk/

معنی: پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن
معانی دیگر: (به ویژه کشتی و هواپیما) پیاده شدن یا کردن، (بار) تخلیه کردن، تخلیه کردن بار و مسافر

جمله های نمونه

1. this is where ship passengers embark or disembark
اینجا محلی است که در آن مسافران کشتی سوار یا پیاده می شوند.

2. Any day the D'Oyly Carte could disembark at Lime Street station and hire every available hand.
[ترجمه گوگل]هر روز D'Oyly Carte می‌توانست در ایستگاه خیابان لایم پیاده شود و همه دست‌های موجود را استخدام کند
[ترجمه ترگمان]هر روز the Oyly می توانست در ایستگاه خیابان Lime از کشتی پیاده شود و همه دست در دسترس را استخدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The crew helped the passengers disembark, then followed them up the gangway.
[ترجمه محمد حاجی] خدمه به مسافران کمک کردند تا از کشتی پیاده شوند، سپس آنها را تا پل موقت کشتی همراهی کردند.
|
[ترجمه گوگل]خدمه به مسافران کمک کردند تا از کشتی پیاده شوند، سپس آنها را در باند تعقیب کردند
[ترجمه ترگمان]جاشو ان به مسافران کمک کردند تا از کشتی پیاده شوند، سپس به دنبال آن ها از راهروها بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were almost the only ones to disembark at the small halt at Canvey Island.
[ترجمه گوگل]ما تقریباً تنها کسانی بودیم که در ایستگاه کوچک جزیره کانوی پیاده شدیم
[ترجمه ترگمان]تقریبا تنها کسانی بودیم که در جزیره Canvey توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When finally the passengers were allowed to disembark, Gandhi was attacked by a hostile crowd.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در نهایت مسافران اجازه پیاده شدن را پیدا کردند، گاندی توسط یک جمعیت متخاصم مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به مسافران اجازه داده شد پیاده شوند، گاندی با جمعیتی مخالف مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They would disembark merrily with renewed faith in the Soviet socialist system, although having no real knowledge of it.
[ترجمه گوگل]آنها با شادمانی با ایمانی تازه به نظام سوسیالیستی شوروی پیاده می شدند، هرچند که هیچ شناخت واقعی از آن نداشتند
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه هیچ اطلاعی از آن نداشتند، با خوشحالی از نو به نظام سوسیالیستی شوروی بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only one to disembark at Tiree was me.
[ترجمه گوگل]تنها کسی که در تایر پیاده شد من بودم
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که از کشتی پیاده شد، من بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must embark now. b. You must disembark now.
[ترجمه گوگل]الان باید سوار بشی ب الان باید پیاده بشی
[ترجمه ترگمان]حالا باید سوار شوید ب تو باید از کشتی پیاده شوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Young Arsenal supporters sometimes disembark from trains south of the river and enter Chelsea territory across Wandsworth Bridge.
[ترجمه گوگل]هواداران جوان آرسنال گاهی از قطارهای جنوب رودخانه پیاده می شوند و از طریق پل واندسورث وارد قلمرو چلسی می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات طرفداران جوان آرسنال از قطارهای جنوب رودخانه پیاده می شوند و از طریق پل Wandsworth وارد قلمرو چلسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Numerous fairy people gallop to disembark.
[ترجمه گوگل]افراد پری متعددی برای پیاده شدن تاخت و تاز می کنند
[ترجمه ترگمان]از کشتی پیاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plane has stopped completely, please disembark from the front ( middle, rear ) entry door.
[ترجمه گوگل]هواپیما کاملا متوقف شده است، لطفا از درب ورودی جلو (وسط، عقب) پیاده شوید
[ترجمه ترگمان]هواپیما به طور کامل متوقف شده است، لطفا از جلوی در ورودی (وسط، عقب)پیاده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bullshit, you oneself also saw, they to disembark occasionally! They also to disembark occasionally!
[ترجمه گوگل]مزخرفات، خودت هم دیدی که گهگاهی پیاده شوند! آنها همچنین گاهی اوقات از کشتی پیاده می شوند!
[ترجمه ترگمان]کس نگو، خودت هم دیدی که گاهی از کشتی پیاده می شدند! آن ها نیز گاهی از کشتی پیاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We disembark, dump the bags and skitter across town to the Field of Miracles. We have never been before.
[ترجمه گوگل]پیاده می‌شویم، کیسه‌ها را می‌ریزیم و در شهر به سمت میدان معجزه می‌رویم ما قبلا هرگز نبودیم
[ترجمه ترگمان]ما از کشتی پیاده شدیم، کیسه ها و skitter را از شهر خارج کردیم تا به میدان سرای معجزات برویم ما هیچ وقت پیش هم نبودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We should disembark from the right exit.
[ترجمه گوگل]باید از خروجی سمت راست پیاده شویم
[ترجمه ترگمان]ما باید از سمت راست تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیاده شدن (فعل)
alight, land, descend, disembark

پیاده کردن (فعل)
disembark, take down, set down, disassemble, demodulate, dismount, dismantle, overhaul, unsaddle

از کشتی در اوردن (فعل)
disembark

تخلیه کردن (فعل)
disembark, vacate

انگلیسی به انگلیسی

• go ashore from a boat; leave a plane or vehicle; land
when you disembark from a ship or aeroplane, you get off it at the end of your journey; a formal word.

پیشنهاد کاربران

off - load
تخلیه بار یا مسافران هواپیما یا کشتی
Disembark ≠ Embark
۱. پیاده شدن ( از قایق، کشتی و هواپیما )
۲. تخلیه کردن - از کشتی درآوردن ( همون Unload )
مثال ها :
◀️ The plane's crew members were the last ones to disembark : اعضای خدمه هواپیما آخرین افرادی بودند که پیاده شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Passengers disembarked [=debarked] from the ship : مسافران از کشتی پیاده شدند.
◀️ This is where ship passengers embark or disembark : اینجا محلی است که در آن مسافران کشتی سوار یا پیاده می شوند
◀️ London was our point of disembarkation : محل پیاده شدن ما لندن بود.
◀️ They disembarked [= ( more commonly ) unloaded] the cargo at the dock : آنها محموله را در اسکله تخلیه کردند ( از کشتی خارج کردند )
◀️ The cargo was disembarked in San Diego : محموله در ساندیگو تخلیه شد.

leave a ship, aircraft, or train
پیاده شدن از کشتی، هواپیما یا قطار
The passengers began to disembark.
They disembarked in Seattle.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/disembark
پیاده کردن� پیاده شدن
به این معنی است که پیاده کردن مسافر یا خالی�کردن بار از هواپیما یا کشتی

بپرس