discussible


معنی: قابل بحی
معانی دیگر: قابل بحک

جمله های نمونه

1. There exists a discussible question on how to explain why some big nations, especially some superpowers that have relative superiority in arms level still launch arms race.
[ترجمه گوگل]یک سوال قابل بحث وجود دارد که چگونه می توان توضیح داد که چرا برخی از کشورهای بزرگ، به ویژه برخی ابرقدرت ها که برتری نسبی در سطح تسلیحات دارند، هنوز مسابقه تسلیحاتی را آغاز می کنند
[ترجمه ترگمان]یک سوال انحرافی در مورد چگونگی توضیح اینکه چرا برخی از کشورهای بزرگ، به خصوص برخی ابرقدرت که برتری نسبی در سطح سلاح دارند، هنوز هم رقابت تسلیحاتی دارند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, it is a really discussible question that there is infinitive in Mongolian language that belongs to very different language types and with quite different grammatical structure.
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک سؤال واقعاً قابل بحث است که در زبان مغولی مصدری وجود دارد که به انواع زبان های بسیار متفاوت و با ساختار دستوری کاملاً متفاوت تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک سوال واقعا discussible است که در زبان مغولی infinitive وجود دارد که به انواع مختلف زبانی و ساختار گرامری متفاوتی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Do you know the definition of narrative? what is connect with commonweal short story ?A good public television video should have to which kind of narrative?I think it is a discussible question for us.
[ترجمه گوگل]آیا تعریف روایت را می دانید؟ ارتباط با داستان کوتاه مشترک چیست؟ یک ویدیوی تلویزیون عمومی خوب باید چه نوع روایتی را داشته باشد؟ فکر می کنم این یک سوال قابل بحث برای ما باشد
[ترجمه ترگمان]تعریف از روایت را می شناسید؟ چه چیزی با داستان کوتاه commonweal ارتباط دارد؟ یک ویدیو تلویزیون عمومی خوب باید این نوع روایت را داشته باشد؟ فکر می کنم این یک سوال discussible برای ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But in the diversified ways of thinking and skills of creating, we can still see some characteristics in common, which makes the feminine art a discussible topic.
[ترجمه گوگل]اما در شیوه‌های متنوع تفکر و مهارت‌های خلق، همچنان می‌توان ویژگی‌های مشترکی را دید که هنر زنانه را به موضوعی قابل بحث تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما در روش های متنوع تفکر و مهارت های ایجاد، ما هنوز هم می توانیم برخی از ویژگی های مشترک را ببینیم، که هنر زنانه را یک موضوع discussible می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The author puts forward the following opinions on several discussible problems of closed loop soft water cooling system for blast:furnace.
[ترجمه گوگل]نویسنده نظرات زیر را در مورد چندین مشکل قابل بحث سیستم خنک کننده آب نرم حلقه بسته برای کوره بلند ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نویسنده نظرات زیر را در مورد چندین مساله discussible از سیستم خنک کننده آب نرم حلقه بسته برای انفجار مطرح می کند: کوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل بحی (صفت)
arguable, moot, debatable, discussible, disputable, questionable

پیشنهاد کاربران

بپرس