discuss

/ˌdɪˈskəs//dɪˈskʌs/

معنی: بحی کردن، گفتگو کردن، مطرح کردن، بادقت بحی کردن
معانی دیگر: (موافق یا مخالف چیزی) حرف زدن، بحث کردن، مورد بحث قرار دادن، جستاردن، درمیان گذاشتن، بحک کردن

جمله های نمونه

1. to discuss a matter over dinner
موضوعی را در خلال شام مورد مذاکره قرار دادن

2. to discuss the pros and cons of something
علیه و برله چیزی را مورد بحث قرار دادن

3. bankers huddled to discuss the new law
بانکداران گرد آمدند تا درباره ی قانون جدید شور کنند.

4. i would like to discuss it with you
می خواهم آن را با تو در میان بگذارم.

5. i do not wish to discuss this any farther
نمی خواهم بیش از این در این باره بحث کنم.

6. the subject we wish to discuss with you
موضوعی که می خواهیم با شما راجع به آن مذاکره کنم

7. he convened a small group to discuss the issue
او گروه کوچکی را برای بحث درباره ی موضوع گرد هم آورد.

8. they sent a special emissary to discuss probable peace terms
آنان فرستاده ی ویژه ای رابرای مذاکره درباره ی شرایط صلح احتمالی گسیل داشتند.

9. The coach called a time-out to discuss strategy.
[ترجمه A.A] مربی یک مهلت خواست تا در مورد تدابیر فنون گفتگو کند
|
[ترجمه گوگل]مربی برای بحث در مورد استراتژی یک وقت استراحت خواست
[ترجمه ترگمان]این مربی زمانی را برای بحث درباره استراتژی فرا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Prime Minister convened his ministers to discuss the matter.
[ترجمه دایی مسخره] نخست وزیر وزرای خود را عین سگ کشت
|
[ترجمه گوگل]نخست وزیر وزرای خود را برای گفتگو در این مورد دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر وزیران خود را برای بحث درباره این موضوع تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We will, no doubt, discuss these issues again at the next meeting.
[ترجمه گوگل]بدون شک در جلسه بعدی مجدداً در مورد این موضوعات بحث خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]بدون شک ما دوباره در جلسه بعدی درباره این مسائل بحث خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Discuss your worries with your partner.
[ترجمه کیمیا] در مورد نگرانی هایتان، با شریک خود بحث کنید.
|
[ترجمه آریانا] نگرانی های خود را با شریک خود در میان بگذارید
|
[ترجمه گوگل]نگرانی های خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارید
[ترجمه ترگمان]نگرانی های خود را با شریک خود توضیح دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Discuss any problems with your team leader.
[ترجمه مینا] هر مشکلی دارید با رهبر تیم خود مطرح کنید
|
[ترجمه گوگل]هر مشکلی را با رهبر تیم خود در میان بگذارید
[ترجمه ترگمان]درباره هر مشکلی با رهبر تیم خود بحث کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are preparing to hold a meeting to discuss problems respecting the quality of education.
[ترجمه گوگل]ما در حال آماده شدن برای برگزاری جلسه ای برای بررسی مشکلات مربوط به کیفیت آموزش هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال آماده سازی جلسه ای برای بحث درباره مشکلات مربوط به کیفیت آموزش هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I don't have anything special to discuss.
[ترجمه گوگل]من چیز خاصی برای بحث ندارم
[ترجمه ترگمان]من چیز خاصی برای گفتن ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I cannot make a decision before I discuss this with my parents.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم قبل از اینکه با والدینم در این مورد صحبت کنم تصمیمی بگیرم
[ترجمه ترگمان]قبل از این که در این مورد با پدر و مادرم صحبت کنم نمی توانم تصمیمی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I'm perfectly willing to discuss the problem.
[ترجمه گوگل]من کاملاً حاضرم در مورد مشکل بحث کنم
[ترجمه ترگمان]من کاملا مایلم که در مورد این مساله صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بحی کردن (فعل)
quarrel, argue, bandy, discuss, dissert

گفتگو کردن (فعل)
speak, argue, discuss, communicate, negotiate, parley

مطرح کردن (فعل)
consider, debate, moot, discuss, table, bring up, propound, expose to discussion

با دقت به کردن (فعل)
discuss, exhaust

تخصصی

[فوتبال] بحث و گفتگو
[ریاضیات] توضیح دادن، بررسی کردن، مطرح کردن، بحث کردن

انگلیسی به انگلیسی

• talk about, debate, converse
if you discuss something, you talk about it seriously with other people.

پیشنهاد کاربران

پرتاب دیسک . اصطلاح ورزشی
شرح دادن
شرح
شرح و تفصیل
توضیح دادن
به تفصیل سخن گفتن یا نوشتن
با جزییات گفتن یا نوشتن
بحث کردن
مثال: They need to discuss the details of the contract.
آن ها باید جزئیات قرارداد را بحث کنند ( به بحث بگذارند ) .
دوستان دقت کنین که بعد از discuss از about استفاده نکنین. یعنی:
I want to discuss about the project .
غلطه و بجاش باید گفت
I want to discuss the project.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : discuss
✅️ اسم ( noun ) : discussion / discussant
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
1 ) بحث کردن
2 ) گفت و گو ( به گفت و گو پرداختن )
3 ) صحبت کردن ( درباره موضوعی )
مثلا:
Discuss the following questions with a partner
درباره سوالات زیر با یک همکار ( شریک یا هم گروهی ) گفت و گو کنید ( یعنی نظراتتون رو برای هم به اشتراک بگذارید و دربارشون بحث کنید نه اینکه منظور از بحث کردن به دعوا پرداختن باشه )
...
[مشاهده متن کامل]

to discuss doing something
درباره انجام کاری حرف زدن
We briefly discussed buying a second car.
ما به طور خلاصه درباره خریدن ماشین دوم حرف زدیم
در میان گذاشتن با
گفتگو کردن
گفتمان کردن
حرف زدن درباره ی
مورد بحث قرار دادن
گاهی می تونید "مورد نقد قرار دادن" ترجمه کنید. ‏
⁦✔️⁩معنای آبادیس
( موافق یا مخالف چیزی ) حرف زدن
Kirby declined to discuss the Pentagon’s current assessment of a potential Iranian military threat to US bases or Gulf allies
خودداری کرد از حرف زدن ( درباره. . . )
1مورد بحث قرارد دادن
2 در میان گذاشتن
بحث کردن درباره ی
have you discussed the problem with anyone
درباره ی این مشکل با کسی صحبت کردی ؟؟ 🥊🥊🥊
بحث کردن روی
مشاجره کردن
گفت و گو
بحث کردن. . . . . حرف زدن. . . . . به اشتراک گذاشتن
ادعا کردن
به بحث گذاشتن، بحث کردن در مورد/بر سر، پرداختن به
To talk about something with another person
نظر دادن
to talk about something to other people, often exchanging ideas or opinions
بحث کردن
در نظر گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس