دیکشنری
مترجم
بپرس
discriminable
تشخیص پذیر، تمیز دادنی، سوا کردنی، فرق گذاشتنی، قابل تمیز
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. the discriminable aspects of each organism
جنبه های قابل تمایز هر سازواره
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها