1. discretionary correction
تعزیر،کیفر دادن
2. discretionary power
قدرت تصمیم گیری،اختیار
3. The company used to give discretionary bonus payments.
[ترجمه گوگل]این شرکت قبلاً به صورت اختیاری پاداش پرداخت می کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت برای پرداخت هزینه های اختیاری به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شرکت برای پرداخت هزینه های اختیاری به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Magistrates were given wider discretionary powers.
[ترجمه گوگل]به قضات اختیارات اختیاری بیشتری داده شد
[ترجمه ترگمان]به Magistrates اختیارات بیشتری داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به Magistrates اختیارات بیشتری داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The judge has the power to make discretionary awards.
[ترجمه فردین عیسوی] قاضی اختیار صدور احکام مبتنی بر صلاحدید را دارد.|
[ترجمه گوگل]قاضی این اختیار را دارد که جوایز اختیاری بدهد[ترجمه ترگمان]قاضی قدرت ایجاد جوایز را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You may be eligible for a discretionary grant for your university course.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای دوره دانشگاهی خود واجد شرایط دریافت کمک هزینه اختیاری باشید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است واجد شرایط یک کمک هزینه اختیاری برای دوره دانشگاه خود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است واجد شرایط یک کمک هزینه اختیاری برای دوره دانشگاه خود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Welfare as a discretionary standard contains contradictions and thus provides little guidance to the disposition of trouble cases.
[ترجمه گوگل]رفاه به عنوان یک استاندارد اختیاری دارای تناقضاتی است و بنابراین راهنمایی کمی برای رسیدگی به موارد مشکل ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]رفاهی به عنوان یک استاندارد اختیاری حاوی تناقضات بوده و در نتیجه راهنمایی کمی را در مورد وضعیت مشکل ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفاهی به عنوان یک استاندارد اختیاری حاوی تناقضات بوده و در نتیجه راهنمایی کمی را در مورد وضعیت مشکل ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There may, for instance, be a foreign discretionary trust which wishes to acquire a lease in the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]برای مثال، ممکن است یک تراست اختیاری خارجی وجود داشته باشد که بخواهد اجاره نامه ای را در بریتانیا به دست آورد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ممکن است یک اعتماد اختیاری خارجی وجود داشته باشد که می خواهد اجاره در بریتانیا را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ممکن است یک اعتماد اختیاری خارجی وجود داشته باشد که می خواهد اجاره در بریتانیا را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The combined new firm has discretionary funds of more than £4 billion under management, to which Bell Lawrie contributes about half.
[ترجمه گوگل]شرکت جدید ترکیبی دارای وجوه اختیاری بیش از 4 میلیارد پوند تحت مدیریت است که بل لاوری تقریباً نیمی از آن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت جدید دارای بودجه احتیاطی بیشتر از ۴ میلیارد پوند تحت مدیریت است، که شرکت Bell Lawrie حدود نیمی از آن را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شرکت جدید دارای بودجه احتیاطی بیشتر از ۴ میلیارد پوند تحت مدیریت است، که شرکت Bell Lawrie حدود نیمی از آن را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The discretionary power that de Gaulle gave his prime ministers varied over the course of his presidency.
[ترجمه گوگل]قدرت اختیاری که دوگل به نخست وزیران خود می داد در طول دوره ریاست جمهوری او متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]قدرت احتیاطی که شارل دوگل به نخست وزیر او داد طی دوره ریاست جمهوری اش تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدرت احتیاطی که شارل دوگل به نخست وزیر او داد طی دوره ریاست جمهوری اش تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. NatWest Private Banking's discretionary portfolio management service will accept customers with £7000 to invest.
[ترجمه گوگل]خدمات مدیریت پرتفوی اختیاری NatWest Private Banking مشتریانی را با 7000 پوند برای سرمایه گذاری می پذیرد
[ترجمه ترگمان]خدمات مدیریت پورتفولیوی احتیاطی بخش خصوصی Banking مشتریان را با ۷۰۰۰ پوند برای سرمایه گذاری پذیرش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدمات مدیریت پورتفولیوی احتیاطی بخش خصوصی Banking مشتریان را با ۷۰۰۰ پوند برای سرمایه گذاری پذیرش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Judges have great discretionary powers.
[ترجمه گوگل]قضات دارای اختیارات بزرگی هستند
[ترجمه ترگمان]قضات قدرت های احتیاطی بزرگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قضات قدرت های احتیاطی بزرگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. However, some work is discretionary, taken on to fulfill ambitions or to purchase unnecessary luxuries.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از کارها اختیاری است و برای تحقق جاه طلبی ها یا خرید وسایل تجملاتی غیرضروری انجام می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از کارها اختیاری هستند و برای تحقق جاه طلبی و یا خرید تجملات غیر ضروری اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از کارها اختیاری هستند و برای تحقق جاه طلبی و یا خرید تجملات غیر ضروری اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Deflationary and inflationary gaps can be closed by discretionary monetary and/or fiscal policy.
[ترجمه گوگل]شکاف های تورمی و تورمی را می توان با سیاست های پولی و/یا مالی اختیاری بسته کرد
[ترجمه ترگمان]شکاف های تورم و تورم را می توان با سیاست مالی و \/ یا مالی بسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکاف های تورم و تورم را می توان با سیاست مالی و \/ یا مالی بسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He gives to Adam the discretionary decision as to whether to pass the letter along to Hetty.
[ترجمه گوگل]او به آدام این تصمیم را می دهد که آیا نامه را به هتی منتقل کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]به آدام تصمیم اختیاری می دهد که آیا نامه را به هتی بدهد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به آدام تصمیم اختیاری می دهد که آیا نامه را به هتی بدهد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید