discrepant

/dɪˈskrepənt//dɪsˈkrepənt/

معنی: متناقض، مورداختلاف
معانی دیگر: متفاوت، ناهمگن، ناجور، کیاگن، مختلف، مخالف

جمله های نمونه

1. The two signals are discrepant, on a scale ranging from partial to total incongruence.
[ترجمه گوگل]این دو سیگنال در مقیاسی از ناهماهنگی جزئی تا ناهماهنگی ناسازگار هستند
[ترجمه ترگمان]این دو سیگنال عبارتند از: discrepant، در مقیاسی از جزیی تا مجموع incongruence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are multiple possible reasons for discrepant results between observational studies and large randomized trials.
[ترجمه گوگل]دلایل احتمالی متعددی برای نتایج متفاوت بین مطالعات مشاهده ای و کارآزمایی های تصادفی بزرگ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چندین دلیل ممکن برای discrepant نتایج بین مطالعات مشاهده و آزمایش های تصادفی بزرگ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The target of both pursuit is discrepant, the motive of behavior and incentive method are skimble-scamble also.
[ترجمه گوگل]هدف هر دو تعقیب ناسازگار است، انگیزه رفتار و روش تشویقی نیز تقابل-اسکیمبل است
[ترجمه ترگمان]هدف هر دوی این تعقیب discrepant، انگیزه رفتار و روش انگیزه skimble - scamble نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the process, modern standard ought to be discrepant, grading.
[ترجمه گوگل]به عنوان فرآیند، استاندارد مدرن باید با درجه بندی مغایرت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان فرآیند، استاندارد مدرن باید discrepant، درجه بندی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In case discrepant documents are presented, we shall deduct USD 5 00 for each discrepant.
[ترجمه گوگل]در صورت ارائه مدارک مغایر، ما 500 دلار برای هر مغایرت کسر خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که مدارک discrepant ارائه شود، ما باید ۵ دلار آمریکا را برای هر discrepant کسر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If documents presented are found to be discrepant. Please start discrepancied noted.
[ترجمه گوگل]اگر مدارک ارائه شده مغایر تشخیص داده شود لطفاً شروع به مغایرت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مدارکی ارایه شود که discrepant باشند لطفا discrepancied را شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In case discrepantare presented, we shall deduct USD 5 00 for each discrepant.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم تطابق ارائه شده، ما باید 500 دلار برای هر مغایرت کسر کنیم
[ترجمه ترگمان]در صورتی که discrepantare ارائه شود، ما باید برای هر discrepant ۵ دلار آمریکا را کسر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main experimental results are discrepant from the Townsend discharge model.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی اصلی با مدل تخلیه تاونسند مغایر است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایشی اصلی discrepant مدل تخلیه Townsend هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is discrepant with traditional point of view, which states that minimum principle stress is horizontal and perpendicular to the strike of normal fault or is vertical for reversed fault.
[ترجمه گوگل]این با دیدگاه سنتی مغایر است، که بیان می کند که حداقل تنش اصلی افقی و عمود بر برخورد گسل معمولی است یا برای گسل معکوس عمودی است
[ترجمه ترگمان]این discrepant با دیدگاه سنتی discrepant است، که بیان می کند حداقل فشار اصل افقی است و عمود بر ضربه خطای نرمال است یا برای خطای معکوس عمودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Elaborate analysis of the data has tried to unite these discrepant theories.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دقیق داده ها سعی کرده است این نظریه های متناقض را متحد کند
[ترجمه ترگمان]تحلیل Elaborate داده ها سعی شده است این تیوری های discrepant را متحد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The SNP fluorescent-multiplex system based on the fragment length discrepant allele specific PCR strategy is simple and economical, and is of a high application value in forensic medicine.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سیستم مولتی پلکس فلورسنت SNP بر اساس استراتژی PCR اختصاصی آلل ناهمخوان با طول قطعه، ساده و مقرون به صرفه است و از ارزش کاربردی بالایی در پزشکی قانونی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیستم مالتی پلکس شده SNP مبتنی بر طول جزیی استراتژی PCR خاص آلل، ساده و مقرون به صرفه است، و دارای ارزش کاربردی بالایی در پزشکی قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Think commonly, before malignant tumor happens, almost all first discrepant model proliferous .
[ترجمه گوگل]به طور معمول فکر کنید، قبل از اینکه تومور بدخیم اتفاق بیفتد، تقریباً همه اولین مدل‌های متفاوت پرولیفر هستند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، قبل از این که تومور بدخیم رخ دهد، تقریبا تمام مدل first proliferous رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a commodity, "enterprise operating function" is attributed to a service product which is invisible, discrepant, inseparable(Sentence dictionary), lacking ownership and can not be saved.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کالا، "عملکرد عملیاتی سازمانی" به یک محصول خدماتی نسبت داده می شود که نامرئی، متناقض، غیرقابل تفکیک (فرهنگ جملات)، فاقد مالکیت است و قابل ذخیره نیست
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کالا، \"عملکرد عملیاتی شرکت\" به یک محصول خدماتی که نامریی، discrepant، جدا نشدنی (حکم جمله)، فاقد مالکیت است و نمی توان آن را ذخیره کرد، نسبت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A HANDING FEE OF USD 80 . 00 TO BE DEDUCTED FOR ALL DISCREPANT.
[ترجمه گوگل]هزینه تحویل 80 دلار آمریکا 00 برای همه اختلافات کسر می شود
[ترجمه ترگمان]A FEE آمریکایی ۸۰ دلار آمریکا ۰۰ به طور کامل برای ALL در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The beams from the lensed photonic crystal fibers have similar behaviors as Gaussian beams, but the data gotten from the measurement and the theory are still discrepant .
[ترجمه گوگل]پرتوهای الیاف کریستال فوتونیک دارای عدسی رفتاری مشابه پرتوهای گاوسی دارند، اما داده‌های به‌دست‌آمده از اندازه‌گیری و تئوری هنوز مغایر هستند
[ترجمه ترگمان]تیرها از رشته های بلور فوتونی lensed دارای رفتارهای مشابهی به عنوان تیره ای گاوسی می باشند، اما داده های به دست آمده از اندازه گیری و تیوری هنوز discrepant هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متناقض (صفت)
contradictory, incompatible, opposite, inconsistent, conflicting, repugnant, discrepant

مورد اختلاف (صفت)
discrepant

انگلیسی به انگلیسی

• discordant, inconsistent, differing, disagreeing

پیشنهاد کاربران

Discrepant means inconsistent or not in agreement. It is often used to describe things that do not match or are different from each other.
ناسازگار یا عدم توافق.
اغلب برای توصیف چیزهایی استفاده می شود که مطابقت ندارند یا با یکدیگر متفاوت هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The data from the two experiments were discrepant.
In a review of a movie, one might say, “The director’s vision and the final product were discrepant. ”
A person discussing conflicting reports might say, “The news sources present discrepant information on the event. ”

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : discrepate
✅️ اسم ( noun ) : discrepancy
✅️ صفت ( adjective ) : discrepant
✅️ قید ( adverb ) : discrepantly

بپرس