discrepancy

/ˌdɪˈskrepənsi//dɪˈskrepənsi/

معنی: اختلاف، تفاوت، عدم توافق
معانی دیگر: ناهم خوانی، تناقض، مغایرت، فرق، ناجوری، ناهمگنی، کیاگنی، دوجوری، مورداختلاف

جمله های نمونه

1. The discrepancy in their ages seemed not to matter.
[ترجمه یسنا] اختلاف سنی آن ها مهم به نظز نمی رسید.
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که اختلاف سنی آنها اهمیتی نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]اختلاف سن آن ها به نظر مهم نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is some discrepancy between the two accounts.
[ترجمه مهدی] بین این دو حساب ناهم خوانی وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]تفاوت هایی بین این دو حساب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین دو حساب اختلاف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A greater cause for resentment is the discrepancy in pay.
[ترجمه متین] اصلی ترین دلیل برای نارضایتی اختلاف در پرداخت است
|
[ترجمه گوگل]دلیل بزرگ‌تر برای نارضایتی، عدم تطابق در پرداخت‌ها است
[ترجمه ترگمان]دلیل بزرگ تر برای نفرت، تفاوت در پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There has always been a / some discrepancy between his public and private image.
[ترجمه گوگل]بین تصویر عمومی و خصوصی او همیشه یک / مقداری اختلاف وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]همیشه بین افکار عمومی و خصوصی او اختلاف وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a discrepancy in the two reports of the accident.
[ترجمه گوگل]در دو گزارش این حادثه مغایرت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در دو گزارش حادثه اختلاف وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She failed to notice the discrepancy between the name on the cheque and the name on the driving licence.
[ترجمه گوگل]او متوجه مغایرت نام در چک و نام در گواهینامه رانندگی نشد
[ترجمه ترگمان]او نتوانست اختلاف بین نام چک و نام گواهی نامه رانندگی را بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is considerable discrepancy/There were many discrepancies between the two versions of the affair.
[ترجمه گوگل]اختلاف قابل توجهی وجود دارد / بین دو نسخه از ماجرا اختلافات زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت قابل توجهی وجود دارد \/ اختلافات زیادی بین دو نسخه از این قضیه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a large discrepancy between the ideal image of motherhood and the reality.
[ترجمه گوگل]بین تصویر ایده آل مادری و واقعیت تفاوت زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت زیادی بین تصویر ایده آل مادر شدن و واقعیت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What are the reasons for the discrepancy between girls' and boys' performance in school?
[ترجمه گوگل]دلایل ناهماهنگی عملکرد دختر و پسر در مدرسه چیست؟
[ترجمه ترگمان]دلایل اختلاف بین دختران و پسران در مدرسه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The committee is reportedly unhappy about the discrepancy in numbers.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که کمیته از اختلاف در اعداد ناراضی است
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، این کمیته در مورد اختلاف تعداد افراد ناراضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This suggests a discrepancy in absorption in both the large and small bowel.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده اختلاف در جذب در روده بزرگ و کوچک است
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده اختلاف در جذب در هر دو روده بزرگ و کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The discrepancy between men and women is greater at higher degree level than at first degree level.
[ترجمه گوگل]اختلاف بین زن و مرد در مقاطع بالاتر از درجه اول بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اختلاف بین مردان و زنان در سطح بالاتر از سطح درجه اول بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Several geological factors may explain this apparent discrepancy.
[ترجمه گوگل]چندین عامل زمین شناسی ممکن است این اختلاف ظاهری را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]چندین عامل زمین شناسی ممکن است این اختلاف آشکار را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is the explanation for this apparent discrepancy?
[ترجمه گوگل]توضیح این اختلاف ظاهری چیست؟
[ترجمه ترگمان]توضیح برای این تناقض آشکار چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This apparent discrepancy can be explained in a number of ways.
[ترجمه گوگل]این تناقض ظاهری را می توان به روش های مختلفی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]این تناقض آشکار را می توان به چند روش توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختلاف (اسم)
friction, quarrel, cross, discord, division, variation, disagreement, difference, schism, schismatism, scissoring, variance, disparity, discrepancy, dissension, versatility, inequality, mean square deviation

تفاوت (اسم)
margin, difference, discrepancy, diversity

عدم توافق (اسم)
objection, discord, disagreement, disaccord, odds, discordance, disparity, discrepancy, disconformity, disharmony, dissension, dissidence, irreconcilability

تخصصی

[عمران و معماری] ناجوری - اختلاف - مغایرت
[حقوق] اختلاف، عدم مطابقت، مورد اختلاف، مغایرت
[نساجی] نایکنواختی - عدم تطابق
[ریاضیات] تفاوت، اختلاف، فرق، مغایرت

انگلیسی به انگلیسی

• difference, inconsistency; disagreement, lack of accord
a discrepancy is a difference between things that ought to be the same.

پیشنهاد کاربران

نا هماهنگی - نا همخوانی
در Sexual desire discrepancy
نا هماهنگی میل جنسی در زوجها
ما به التفاوت
NOUN
مغایرت - ناهم خوانی
💠 While the Pre - Commissioning checks and tests are being performed, all discrepancies,
damaged or missing equipment, malfunctions, missing documents, etc. , shall be recorded by
...
[مشاهده متن کامل]

the CONTRACTOR in the subsystem punch lists, if the situation was not able to be corrected
immediately. These lists shall be kept updated during the Pre - Commissioning operations, so as
to have a precise status of each subsystem at the Ready for Commissioning stage ( by which
time there should be few punch list items yet to clear, and of minor importance ) .

اختلاف ( مالی )
discrepancy ( n ) ( dɪˈskrɛpənsi ) =a difference between two or more things that should be the same, e. g. leg length discrepancy.
discrepancy
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : discrepate
✅️ اسم ( noun ) : discrepancy
✅️ صفت ( adjective ) : discrepant
✅️ قید ( adverb ) : discrepantly
یه توضیح حول معنی این لغت
مترادف است با diffence و inconsistency اولی که میشه تفاوت و تضاد و دومی میشه مغایرت ناسازگاری نا همخوانی
این ِعت زمانی استفاده میشه که این مغایرت یا تفاوت پیش بینی نشده غیر منتظره یا غیر منطقی باشه به عبارتی معمولا وقتی از این لغت استفاده میشه به طور ضمنی میگه که نیاز به توجیح یا تصحیح داره
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا در جمله نمونه اول مشاهده می کنید که گفته تفاوت در سن ها آنقدر مهم نیست یعنی قابل چشم پوشیه و نیاز به ردیابی و توجیح علت نداره
لغتیه که در مقالات علمی بیشتر شاهدش هستیم چون یه ضریب خطا در اون مقالات وجود داره
امیداورم کمک کننده بوده باشه مطالب 🙏

یه اصطلاح داریم داخل روانشناسی تحولی به نام Moderate - discrepancy hypothesis
نظریه ناهمخوانی متوسط
یعنی کودک به فعالیت هایی علاقه داره که فقط تا اندازه ای از توانایی هایش بیشتر باشد
ناسازگاری تناقض
اختلاف
عدم توافق
تناقض
مغایرت، ناهمخوانی
ناسازگاری
عدم تناسب
مچ نبودن
تعارض، تضاد
مغایرت
در منطق، و فلسفه: تباین، مباینت
Contradiction
دوگانگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس