1. Hath she any discoverable principle of being? "
[ترجمه گوگل]آیا او هیچ اصل قابل کشف وجودی دارد؟ "
[ترجمه ترگمان]آیا او همان اصل قابل کشف بودن را داشت؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا او همان اصل قابل کشف بودن را داشت؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. True, there are several hundreds of such places discoverable in the track of the great war.
[ترجمه گوگل]درست است، صدها مکان از این قبیل در مسیر جنگ بزرگ قابل کشف است
[ترجمه ترگمان]درست است که صدها چنین مکان هایی در مسیر جنگ بزرگ وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست است که صدها چنین مکان هایی در مسیر جنگ بزرگ وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Extension methods are less discoverable and more limited in functionality than instance methods.
[ترجمه گوگل]روشهای افزودنی نسبت به روشهای نمونه کمتر قابل کشف و از نظر عملکرد محدودتر هستند
[ترجمه ترگمان]روش های ضمیمه کم تر قابل کشف هستند و نسبت به روش های نمونه محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های ضمیمه کم تر قابل کشف هستند و نسبت به روش های نمونه محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Failure to report the discoverable work dangerous and accident in time.
[ترجمه گوگل]عدم گزارش به موقع کار قابل کشف خطرناک و حادثه ساز
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در گزارش کار اکتشاف خطرناک و تصادف به موقع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در گزارش کار اکتشاف خطرناک و تصادف به موقع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This increases the importance of making interactions on your site as transparent and discoverable as possible.
[ترجمه گوگل]این امر اهمیت ایجاد تعاملات در سایت شما را تا حد امکان شفاف و قابل کشف افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این مساله اهمیت تعامل در سایت شما را تا حد ممکن شفاف و قابل بازیافت افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مساله اهمیت تعامل در سایت شما را تا حد ممکن شفاف و قابل بازیافت افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I am aware that my point is so prominent as to be discoverable immdiately.
[ترجمه گوگل]من می دانم که منظور من آنقدر برجسته است که بلافاصله قابل کشف است
[ترجمه ترگمان]می دانم که نکته من آنقدر برجسته است که قابل دیدن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می دانم که نکته من آنقدر برجسته است که قابل دیدن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What happens when the efficient menu-driven user experience of the BlackBerry meets the discoverable new user experience of finger-driven touch?
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی میافتد وقتی تجربه کاربری کارآمد مبتنی بر منو بلک بری با تجربه کاربر جدید قابل کشف لمس انگشت محور روبرو شود؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی می افتد وقتی که تجربه کاربر با منو کارآمد از بلک بری با تجربه یک کاربر جدید قابل کشف برخورد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی می افتد وقتی که تجربه کاربر با منو کارآمد از بلک بری با تجربه یک کاربر جدید قابل کشف برخورد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The application and physical infrastructure, much like applications in SOA, must be discoverable, manageable, and governable.
[ترجمه گوگل]برنامه کاربردی و زیرساخت فیزیکی، دقیقاً مانند برنامه های کاربردی در SOA، باید قابل کشف، مدیریت و کنترل باشند
[ترجمه ترگمان]کاربرد و زیرساختار فیزیکی، مانند کاربردهای SOA، باید قابل کشف، قابل مدیریت، و قابل مدیریت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاربرد و زیرساختار فیزیکی، مانند کاربردهای SOA، باید قابل کشف، قابل مدیریت، و قابل مدیریت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I am aware that my point is so prominent as to be discoverable immediately.
[ترجمه گوگل]من می دانم که منظور من آنقدر برجسته است که بلافاصله قابل کشف است
[ترجمه ترگمان]می دانم که نکته من آن قدر برجسته است که بلافاصله قابل کشف شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می دانم که نکته من آن قدر برجسته است که بلافاصله قابل کشف شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید